شعری زیبا در وصف ایرانشهر
سلام ای وسعت ایمان/ سلام ای قلعه شیران/ سلام ای شهر ایرانشهر /دیار مردم ایران/
سلام اي شهرسلطاني /سلام اي شهر قراني/
سلام برنور و برطوبي /سلام اي شهر نوراني / گذرگاه سكندرتو /نشيمن گاه رهبرتو /
تو شهر مير وملايي /پر از پير وقلندر تو/
ديار بلبل بستان /عزیز مردم ا ستان / قمر ماه سخندانان/
خطيب اين بلوچستان/ سلام اي پهره قاجار /سلام اي منزل سردار / سلام بر نوكر وزرگر/
سلام ارباب خوشرفتار/ديار گندم و سبزه /
پر از خرماي خوشمزه /ديار عفت وپاكي /تو خصم مردم هرزه / لباس ورقص و اوازت/
كهور و وشك و دازت / نماد بي نظير تو/
خلوص مردم نازت/ پليوار وچكن دوزی /نشان عشق وپيروزي/ هنرمندند زنان تو /
پي ايمان وبهروزي/عزیزانی زسیستانند/
به ایرانشهر چو مهمانند/خدوم مردم شهرند/عزیز ونورچشمانند/عزيزاني ز بيرجندند /پر از ايمان ولبخندند/
گروهي تاجر وكاسب /بسي محروم و دردمندند /عزيزاني زبزمانند/
زدلگان و ز مكسانند / مهاجرهاي ايرانشهر/
شرافتمند و انسانند/ گروهي اهل سرحدند /بلوچ جد ودر جدند /
گروهي ترك وبنايند/ زقوچان ونهاوندند/
گروهي اهل كرمانند/ زنرماشير وريگانند /گروهي تركمنهايند/ گلانی از گلستانند/
گروهی از سراوانند/ نماد علم و عر فانند/
ز شهر مولوی شهداد/ عزیز قوم مسکانند / ز جالق وزابلی هستند/نماد همدلی هستند /
نمادصنعت دستی /سفالین گلی هستند /
گروهی تاج نیکانند/ ز نیکان شهر و رندانند/ گروهی چابهاری ها /ز بحر پاک عمانند
/ بنازم سر کهورانت /زلال اب نهرانت /
بنازم ملك مير عازم/ به ابتر شهر ميرانت /بنازم شهدرازت را/ نسيم دل نوازت را/
كليران و كنارو را /زمين پاك و نازت ر/
به دتك و دامن كجكوش /ديار مردم پرجوش/ ديار عالمان دين /ديار مردم باهوش/
بنازم مردم سرباز /كه هم شوخند وهم طناز/
بنازم قلعه بمپور/ به اسپندارپر اواز /بنازم نازنين لاشار/ ز ايمان مردمش سرشار/
بنازم راسك وپيشينت/ بنازم مردم اشار /
بنازم خضر بزمانت /معادن را به مکسانت /بنازم جلگه هاشم /بنازم شهر دلگانت /
تمدن های خاموشت /به اب گرم پر جوشت/
به اسپي دژ چون شوشت/ به مردان كفن پوشت / به مرداني كه جنگيدند /
ز بعثی ها نترسیدند/فدا کر دند تن خویشتن/
چو ظلم اجنبی دیدند/بنازم اهل سنت را /محبان ولایت را/بنازم شيعه وسني/
همه اقشار ملت را/ بنازم نخبه هایت را /
به دانش اسوه هایت را / بنازم کو ون چون قم /شکوه حوزه هایت را /بنازم شاعر دینی /
به عبدالله پیشینی /به سعدی در بلوچستان/
به دور از کبر و خود بینی/ بنازم بر تشيع من/ در اين جمع وتجمع من /
صراط مستقيم ديدم /پر از نور و تشعشع من /
بنازم شهر فرهنگی /پر از احساس یک رنگی/ بنازم شهر ایرانشهر /
که به از خاک افرنگی/ امين از سيب وسوراني/
امین از گنگزارانی / تو هستی از بلا نوشان/ به ابتر شهر میرانی
محمد امین سپاهيان
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: شعربلوچیبلوچستان
تباهگ از اصلی ترین غذاهای مخصوص ماه مبارک رمضان که بیشتر در وعده سحری روزه داران تناول می شود
و از مخلوط برنج و دیگر افزودنیهای خوراکی ساندویچ شده در میان گوشت خشک شده تهیه می شود، تباهگ
نه تنها غذای لذیذ و محبوب بلوچ هاست بلکه طرفدارانی در خارج از استان سیستان و بلوچستان نیز دارد.
یکی از ویژگی های بارز مردم ایران زمین پایبندی و توجه به برگزاری آیین ها و آداب و رسوم خاص
سرزمین مادری است و به تبع آن مردم بلوچ نیز همانند سایر اقوام و هموطنان خود در
جای جای کشورمان سنت های خاصی دارند.
آیین ها و آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در میان مردم بلوچ همانند دیگر
مراسم های این قوم تشابه بنیادی
و ریشه ای چه در منطقه مکران و چه درسرحد با هم دارد اما اجرای مراسم ها کم و بیش در
مناطق مختلف بلوچستان متفاوت است.
زنان بلوچ در برگزاری آیین های مربوط به ماه مبارک رمضان نقش کلیدی دارند، مدیریت بیشترین
امورات مربوط به این ماه
توسط آنان طی سنت های خاص به پا داشته می شود و البته حفظ کانون گرم خانواده و تهیه غذاهای
لذیذ از دیگر فعالیتهای زن بلوچ است.
در گذشته های دور که مردم از نعمت برق و وسایل سرمایشی محروم بودند
ساکنان منطقه مکران بعد از قربانی
کردن گوسفند در عید قربان و فطر جهت هدر نرفتن گوشت های مازاد و برای نگهداری آن در مدت
زمان بیشتر گوشت را به لایه های نازک و ورقه های ظریف تقسیم می کردند. پس از آن مخلوطی از
پودر انار ترش، آب لیمو و نمک را به وسیله خمیر بر روی لایه های گوشت مالیده و سپس گوشت ها
را در فضای باز روی بند یا طنابی قرار داده و در مجاورت تابش مستقیم آفتاب قرار می دادند.
همچنین برای جلوگیری از آلوده شدن گوشت ها و نفوذ گرد و غبار، روی آن را با تور یا پارچه های مخصوص
می پوشاندند به شکلی که هوا و نور کافی به گوشت برسد، بعد از خشک شدن گوشت آنرا جمع آوری و در
کیسه های پارچه ای قرار می دادند تا در طول ماه مبارک رمضان و یا سایر ایام سال آن را به تنهایی
و یا همراه با برنج طبخ و مصرف نمایند.
کار آماده سازی خوراک تباهگ از قرن ها پیش در میان مردم بلوچستان متداول بوده و تهیه آن
یک هفته تا ده روز زمان می برد و به همین سبب معمولا بلوچ ها تهیه آن را از نیمه دوم شعبان
آغاز می کنند، مواد اولیه یا همان گوشت از گوسفند یا بز فربه که در زبان بلوچی به
آن پابندی می گویند، تهیه می شود.
از آنجا که تباهگ بدون استفاده از هیچگونه وسایل سرمایشی گاهی اوقات هفته ها و حتی ماهها
در منزل نگهداری می شود هنگام تناول آن را مجددا به مدت نیم ساعت در محلول آب، نمک
و فلفل می جوشانند سپس از آب جدا شده آن برای طبخ برنج استفاده کرده و تباهگ که در این حالت
ملایم شده با روغن سرخ می شود اگر چه ذائقه برخی افراد تباهگ سرخ نشده را ترجیح می دهد
زیرا برخی افراد اعتقاد دارند روغن سرخ شده طعم اصلی گوشت یا همان تباهگ را از بین می برد.
همچنین گاهی اوقات تباهگ را به برنج اضافه کرده و مانند استانبولی میل می کنند.
غذای تباهگ که به تنهایی یا همراه با برنج تناول می شود بیش از همه غذای
مخصوص و مرسوم مردم منطقه
مکران شامل شهرهای ایرانشهر، نیکشهر. بنت، فنوج، کتیج، قصرقند. لاشار، چابهار،
کنارک و سرباز است و
حتی در ایالت بلوچستان کشور پاکستان نیز طرفداران زیادی دارد و در برخی موارد به عنوان تحفه بلوچ ها
به دیگر کشورها حتی تا اروپا و شمال آفریقا سوغات برده می شود.
اگر چه به سبب مدرنیزه و ماشینی شدن زندگی امروزی و فراوانی وسایل سرمایشی تهیه و مصرف
تباهگ در مقایسه با گذشته کمتر صورت می گیرد اما باورهای عمیق مردم بلوچ و احترام آنها به آیین و
سنت های محلی باعث شده است این غذای لذیذ همچنان طرفداران خاص خود را داشته باشد.
برخی گردشگران حرفه ای که به سیستان و بلوچستان سفر می کنند هنگام سفر به منطقه مکران و
دریای عمان لذت سفر خود را با چشیدن طعم تباهگ و خوردن حداقل یک وعده از آن تکمیل می کنند.
گاهی اوقات بلوچ ها از تباهگ به عنوان خوراک اصلی مهمانان خود استفاده می کنند، حتی دیده شده است
از مقامات رسمی دولتی نیز که به مکران سفر می کنند با این غذای سنتی پذیرایی می شود که آخرین آن
در جریان دیدار مردمی هفته گذشته استاندار سیستان و بلوچستان با مردم شهرستان نیکشهر رخ داد.
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: تباهگبلوچستان
معرفی بنا:
ساختمان قدیم فرمانداری بین سالهای ۱۳۱۶ تا ۱۳۱۸ توسط هنرمند معمار
(حسین طالبی) بنا گردید و دارای مساحتی حدود ۴۰۰۰ متر مربع با ۵۵۹
متر زیر بنا و ۷۷۸ متر مربع عرصه میباشد.
بنا در مرکز بافت قدیم شهرستان سراوان واقع گردیده است و در دوره پهلوی
اول بعنوان منزل مسکونی برای شخصی به نام کامران کافی و پس از تبدیل
شدن بخش به شهرستان بعنوان فرمانداری مورد استفاده قرار گرفته است.
سپس با توجه به قدمت و نوع معماری بنا پس از پیگیری سازمان میراث
فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از طریق فرمانداری شهرستان سراوان
مقرر گردید بنای مذکور به موزه محلی شهرستان تبدیل گردید.
معماری بنا از دو واحد مجزای ساختمان و محوطه ای وسیع تشکیل گردیده
که ساختمان اصلی بعنوان کوشک در میان محوطه حیاط ساخته شده است.
مصالح بکار رفته در معماری آن عمدتا آجر و خشت خام میباشد.
این بنا در فهرست آثار ملی کشور به شماره ۱۴۹۹۳ به ثبت رسیده است
و پس از مرمت و تغییر کاربری در سال ۱۳۸۸ بعنوان موزه محلی
سراوان به بهره برداری رسید.
بخش های مختلف موزه:
موزه شامل دو بخش مجزای اداری و گالری های نمایش است که قسمت اداری
آن از بخش های مدیریت، پژوهشی، سمعی و بصری، کتابخانه و...تشکیل شده است.
فضای داخلی موزه از گالری های گذری بر تاریخ بلوچستان
(در این قسمت ماکت بنا، نقشه های قدیم سراوان و نمایش سنگ قبرهای
دوره اسلامی و اشیا پیش از تاریخ بلوچستان به نمایش گذاشته شده اند.)،
نگاهی بر نگاران(فضایی شبیه به دره نگاران به نمایش گذاشته شده است.)،
گالری آیین ها و مراسم، گالری صنایع دستی، زندگی روزمره و گالری حیات
وحش با استفاده از صحنه سازی به روایت تصویر بیان شده است.
در محوطه موزه نیز زندگی عشایر بلوچ به نمایش درآمده است.
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: موزه محلی سراوانموزه سراوانبلوچستانپسکوه
موزه تاس و کپل دزک گنجین دران در شهرستان سراوان و در منطقه دزک واقع شده است.
این موزه اولین موزه شخصی است که به همت عبدالله سپاهی بنا گردیده است.
این موزه در باغ شخصی نامبرده قرار داشته و به نام باغ عبدالله نیز شهرت دارد.
بازدید کنندگان موزه از طریق راهرویی که دو طرف آن توسط چوب های برگ
درخت خرما محصور شده است به سمت موزه هدایت میشوند.
درب ورودی راهرو، درب کوچک چوبی قدیمی است که روی آن منبت کاری شده است.
موزه از دو اتاق تشکیل شده که اتاق ابتدایی از طریق دری به اتاق دیگری متصل میشود.
مصالح بکار رفته در ساخت موزه از چوبهای برگ درخت خرما و طناب های
بافته شده از برگ درختچه داز میباشند. همچنین از حصیرهای بافته شده از
درختچه داز برای پوشش سقف بنا استفاده شده است و برای نفوذ ناپذیر شدن
بنا در برابر باران از یک لایه پلاستیکی استفاده شده است. دور تا دور بنا فضاهایی
برای قرار دادن اشیا موزه در نظر گرفته شده است.
در زبان بلوچی به این نوع بنا؛ کمبی میگویند. پلان بنا حالت مستطیلی بوده
و بنا شکل نیم دایره دارد.
یکی از ویزگی های منحصر به فرد این موزه حالت تماما کلاسیک و سنتی بنا مییباشد
که قرار گرفتن صنایع دستی چشم هر بیننده ای را به خود جلب میکند.
اشیا موجود در موزه شامل سامان(نوعی از سکه دوزی های اولیه مردم بلوچستان
که بر روی پوست گوسفند بافته میشده)، اشکال مختلف از ظروف کلپورگان،
انواع مختلف سواس(کفش بلوچی)، پادیک
(نوعی از زیور آلات بلوچی که زنهای بلوچ آن را به پای خود میبسته اند)
دهل، رومیزی و... میباشد.
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهبلوچستان
برچسب ها: موزه تاس و کپل دزکموزه تاس و کپلپسکوه
تاریخ و فرهنگ سیستان و بلوچستان
چنین گفت رستم به دستان سام
که من نیستم مرد آرام و جام
چنین یال و جنگهای دراز
نه والا بود پروریدن به ناز
و زان روی زال سپهبد به راه
سوی سیستان باز برد آن سپاه
شب و روز با رستم شیر مرد
همی کرد شادی و هم باده خورد
سیستان و بلوچستان در زمان باستان
سیستان در کتابهای تاریخ به سرزمین رستم دستان مشهور است . آنچه مسلم است
سیستان در زمان هخامنشیان بسیار آباد تر از امروز بوده است . در کتیبه های داریوش
بزرگ در کرمانشاه نام آن برده شده است . داریوش بزرگ از رخج به نام سیستان ایران نام می برد
. این شهر آریایی همان گدروسیا باستانی یونانی ها است . اسکندر شرح لشگر کشی هایش را به
گدروسی در تاریخ ثبت کرده است . وی از دریانوردی فرمانده اش به نام نیارخوس در
دریای مکران ( دریای عمان ) نام برده است . ولی قدیمی ترین نامی که بر این نواحی
بلوچستان داده شده است مکا می باشد . نوشته های هرودوت مورخ یونانی دلیل
محکمی بر این باور است . مکا یا سیستان و بلوچستان کنونی ساتراپ چهاردهم
شاهنشاهی گسترده هخامنشی بوده است . جغرافی دان نامدار بطلیموس بلوچستان
را به دو بخش می داند که نیمی متعلق به ایران و نیمی دیگر به هند تعلق داشته است
و کشوری به نام پاکستان وجود خارجی نداشته است . نام سیستان در پیش از اسلام بیشتر
به همان گروسی خوانده می شده است ولی پس از حمله اعراب به ایران مکوران
- مکران - مک کران خوانده شد . دریای عمان نیز نام ساختگی برای کشور عمان امروزی است
و در بسیاری نقشه های باستانی دریای مکران نام داشته است . فردوسی بزرگ بلوچ ها
را جزوی از ارتش کیخسرو شاه ایران نامیده است . جای دیگر از جنگ بلوچها با انوشیروان سخن میگوید .
قوم جت مشهور ترین اقوامی هستند که در این سرزمین ساکن بودند .
بقیه در ادامه مطلب
شعر آزاد بلوچی: هُدایانی هُدایی هَم نَه مانیت شاعر:عبدالسلام بزرگ زاده
منا چه شَپانی تَهاری
چَه هَلکانی گاری
چَه هَورانی هَکّل
چَه رُژن ءِ روژنایی
چَه هَارے تواران
چَه گوات ے لوَاران
چَما دژمن اِین دوست
چَه سیاه اِین پُٹ ءُ پوست
چَه ماه اِین دَپ ءُ دیم
چَه چَمّ ے بَزّین رِیم
چَه کوُلِنج اِین بَچّان
چَه صد گنَج اِین مَچّان
چَه سارت اِین کَلَّگ ءُ شهران
چَه مات اِین چِلَّگ ءُ گهُران
چَه پُردان ءُ چَه پادینک
چَه چُلدان ءُ چَه آدینک
چَما روچ که بِرَمشیت
چَما مَردان
که تَهروز ءُ تَمَرداَنت
چه دَردان شیر زالانی
که هر سالان ثَمر دَنت
هَما هَاوَند زمین ءُ آزمانی
مَنا سِتک اِنت اَبَد زُلم ءَ نَه مانیت
مَنا سِتک اِنت اَبَد زُلم ءَ نَه مانیت
هُدایانی هُدایی هَم نَه مانیت
مَنا سِتک اِنت همئ مُوت
که کئَیت روچ سیاهی ءَ رَوت
چِیا تو چَه وَت ءَ ؟
چو دُور دارے
بِزان که روشن اِین روچ
نور ءَ گُوارے
تُش ےِ صبر کَن
تُش ےِ آرام کَن ءُ نِند
تُش ےِ صبر کَن
تُش ےِ آرام کَن ءُ نِند
دِل ءَ جَم کَن
توجُهدےِ آسرءَ گِند
مَنا زانان که هِچ سیاه ءِ نه مانیت
هُدایانی هُدایی هَم نَه مانیت
هُدایانی هُدایی هَم نَه مانیت
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: شعر بلوچیسیب و سورانپسکوهشهرستان سیب و سورانشهرستان سراوانبلوچستان
قلعه زابلی(مهرستان)
این قلعه در حاشیه شهر زابلی و در کنار زمین های کشاورزی واقع شده است و قدمت آ« به دوره اسلامی بر می گردد و بیش از 400سال قدمت دارد.
این قلعه در سال 1291هجری شمسی توسط انوشیروان بارکزائی (برادر کوچکتر دوستم محمدخان،حاکم بلوچستان)را به تصرف در می آید که حاکم آن فردی بنام شاه جهان بوده است.پس از سال 1307 هجری شمسی و تسلط نیروهای دولتی در منطقه این قلعه همچون سایر قلعه های بلوچستان رو به تخریب و نابودی نهاد.
قلعه زابلی از دو قسمت حاکم نشین و عامه نشین تشکیل یافته است.
قسمت اصلی بنا در دو طبقه و در برخی از قست ها از سه طبقه تشکیل یافته است و دارای حیاط مرکزی بوده است.بر روی تپه ای دست ساز هچون قلعه سب بنا شده است .چاه آب نیز با هدف تامین آب ساکنین قلعه در وسط قلعه حفر شده است .چاه آب نیز با هدف تامین آب ساکنین قلعه در وسط قلعه حفر شده است.مساحت قلعه در حدود 1000متر می باشد. پوشش سقفی آ« تنه درخت خرما و کرز بوده است.گفتنی است نام قدیمی زابلی مگس بوده است که هنوز هم مردم به این نام آن را می نامند
برگرفته شده از کتاب سراوان شکوه گذشته از محمد صدیق دهواری
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهعکسهای از پسکوهبلوچستان
برچسب ها: قلعه زابلیقلعه مهرستانقلعهپسکوهبلوچستان
خرما یکی از نعمت های و میوه های الهی است مه در ادیان گذشته
و نزد اقوام ملل مختلف از جایگاه وقداست خاصی برخوردار بوده است
به طوری که گفته میشود سومری ها که 4000سال قبل از میلاد مسیح
میزیسته اند در منطقه بین النهرین با خرما به عنوان یک کالای تجاری داد
و ستد می کردند در قانون همورابی از پادشاهان سلسه بابلی هفت
ماده از این قانون به درخت خرما اختصاص داشته است به طوری که
برای افرادی که درختان خرما را قطع می کردند جرایمی در نظر گرفته بودند
از سوی دیگر به کسانی که نخل خرما را تلقیح می کردند یک سوم خرما
را در هنگام برداشت می دادند در سنگ نوشته شاپور ساسانی چنین آمده است
درخت خرما از نعمت های خوبه اهورا مزدا می باشد که
به افریده های خود عطا کرده است
درخت خرما در نزد بلوچ به درخت زندگی شهرت دارد و آن را همچون فرزند
دوست می دارند و می گویند مچ و بچ
یعنی نخل و فرزند در شهرستان سراوان هشت هزار هکتار نخیلات
دیم در نوار مرزی جالق و سوران کشت شده است بطوری که قبل
از خشک سالی هفت سال اخیر یک میلیون هشتصد هزار اصله درخت
خرما در نقاط مختلف این شهرستان وجود داشته است از این تعداد
درخت خرما بیش از 60نوع خرما برداشت می شود.
ارقام مضافتی و ربی به عنوان بهترین نوع خرما در کشور شناخته شده اند
که در بازار های جهانی از جایگاه ویژه ای برخوردارند
با توجه به خشک سالی و خشک شدن نیمی از نخیلات انتظار می رفت
که دولت با حمایت مالی
و حتی حمل آب با تانکر و حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق مانع
از بین رفتن درختان خرما که سرمایه این مردم بود می شد اما متاسفانه
اقدام جدی صورت نگرفت
بدون تردید خرمای شهرستان سراوان که در نوع خود در کشور نمونه است
و حرف اول را از نظر کیفیت و تنوع می زند،می توان با استفاده از بسته
بندی خوب و مناسب در بازار های جهانی به سایر کشور ها رقابت نماید.
البته ناگفته نماند ارقام کم یاب دیگری نیز در مناطق مختلف شهرستان
سراوان وجود دارد که به علت عدم آگاهی از بازار پسندی این ارقام کمتر
مورد توجه قرار گرفته اند.
انواع خرمای شناخته شده در سراوان
1-مضافتی داودی2-مضافتی معمولی3-ربی سیاه هسته
4-زرد دان5-ربی معمولی6-حلیله7-راسکوائی8-دنبه
9-ودرود10-گرارمال11-ربی دان12-یک مشتی
13-رنگنو14-ماکیلی15-گوزلو16-حلیله دان17-شندشکن
18-پیو19-مرس20-سراسپید21-دیداری22-سبزو
23 -خشکیج24-بهن لدی25-وش کنک26-ببگمه جنگی
27-پیمازو28-سونت گراگ29-زرد دان شهر
30-جرپان31-سکی دان32-چرپان بادو33-هادوکی
34-پشتو35-گهربا36-دگو37-کلوت38-ساپو
39-کروچ بی هسته40-کلگی41-برنی42-وشتام
43-دراز دان44-گلدو45-جوزبولک46-کیاس کنک
47-وشدان48-جوابنزین49-شکری کنک50شکری51-ابو
مشهور ترین انواع خرمای شهرستان سراوان می باشند.
قلعه پسکوه
یکی از بناهای قدیمی و تاریخی شهرستان سراوان قلعه پسکوه می باشد که بنای آن به دوره اسلامی
و قاجاریه بر می گردد و همچون دیگر قلعه های این شهرستان از دو قسمت حاکم نشین و عامه نشین
تشکیل یافته است. قسمت حاکم نشین دارای دو طبقه بوده است که در طبقه بالا دارای سالن های که
محل برگزاری جلسات روزانه حاکم بوده است احداث شده است.آشپزخانه و اتاق خواب و استراحت
نیز درطبقه دوم بنا قرار گرفته است .قسمت عامه نشین نیز در اطراف حاکم نشین قرار داشته است
که در حال حاضر بیشترین قسمت های آن از بین رفته است برخی بنای این قلعه را به ملا نظر محمد ملازهی
نسبت می دهند و برخی دیگر می گویند توسط محمدشاه اول از طایفه میرمرادزهی بناشده است.درب
خروجی قلعه در قسمت غربی قعله واقع شده است.این قلعه دارای حصار بوده است و دو دروازه
در آن تعبیه شده است.قلعه در برخی قسمت ها دارای 3طبقه بوده و چاه آب نیز برای تامین آب
شرب در آن وجود داشته است.دیوار های قلعه ضخیم و بیش از یک متر ضخامت داشته و همچون
دیگر قسمت های قلعه از خشت خام و گل ساخته شده اند.زیر بنای قلعه بیش از 1000متر برآورد شده است
و پوشش سقفی این قلعه تنه درخت خرما و شاخه آن می باشد.فرم و تزینات خاص این اثر تاریخی از
ویژگی های این بنا می باشد که ضمن آنکه بر زیبائی نما افزوده است برای شکست نور نیز کاربرد داشته است
که با متروک شدن قلعه بیشترین قسمت این تزئینات و خود این قلعه تاریخی تخریب شده است .از دیگر
آثار تاریخی در پسکوه می توان به کلاه گوران یا قلعه گبرها در قسمت جنوبی پسکوه اشاره کرد قدمت
سنگ رد پا نیز در این روستا به قل از اسلام بر می گردد که در خصوص آن باورهای مختلفی وجود دارد
که آثار سفال نیز در اطراف آن مشاهده می شود.
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهعکسهای از پسکوهبلوچستان
برچسب ها: قلعه پسکوهپسکوه
مقاله ای درباره مدرسه قلعه پسکوه
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهعکسهای از پسکوهبلوچستان
برچسب ها: مقاله ای مدرسه قلعه پسکوهپسکوه
دبستان شهید عباس قعله پسکوه در کیلومتری جاده ی اصلی پسکوه و ضلع جنوبی
پاسگاه قرار دارد،دارای دو کلاس درس ساختمانی قدیمی حدود (100)سال قدمت دارد.
سقف قدیمی،دیوار های خشتی و گلی دارای سالنی قدیمی که مخروبه می باشد،
دارای دو عدد باغچه مستطیل شکل بزرگ که در این باغچه ها درختان اکالیپتوس روییده است.
دارای دو نفر نیروی آموزشی و چهل نفر دانش آموز می باشد، که پایه های اول،
دوم، سوم توسط آموزگار مرد که مدیریت این آموزشگاه راهم بر عهده دارد انجام می گیرد.
پایه های چهارم و پنجم توسط، آموزگار دیگر، که زن می باشد کار آموزشی را انجام
می دهد. از نظر بهداشتی و امنیتی این مدرسه در حد نا مطلوبی می باشد.نور
کلاس ها خیلی کم و همچنین مدرسه فاقد برق می باشد.
باغچه ها در وضعیت نامطلوب،که اگر دانش آموزی به طور ناگهانی به طرف
آن بیفتد صدمه خواهد دید.
آموزگاران بیش تر از روش های ترکیبی یعنی :سخن رانی،مشاهده ای و
روش های عینی در تدریس استفاده می کنند
این آموزشگاه فاقد کیت ریاضی و علوم آزمایشگاه وجود دارد در تدریس
خود استفاده می نمایند.این دبستان که دانش آموزان آن مختلط یعنی
پسر و دختر می باشند از نظر تربیتی برای مربیان دشوارتر است که
مشاهده کرده ام که آموزگاران با این دانش آموزان از روش های خوب
برای آنان استفاده می کنند.و نکات اسلامی را از دبستان که یادگیری
آنها بهتر انجام می شود برای دانش آموزان گوش زد می کردند و از
دانش آموزان می خواستند که بیش تر با هم جنسان خود بازی و
کار گروهی انجام دهند.در تدریس خود از روش خلیفه ای یعنی
کمک از دانش آموزان زرنگ برای یاد دهی به دانش آموزان ضعیف استفاده
می کردند.در تدریس ریاضی از تخته ی سیاه و گچ استفاده می شد چون
تخته ی وایت برد نداشتند و کار تمرین ریاضی بیش تر توسط دانش
آموزان زرنگ انجام می شد و معلم مشغول تدریس کلاس دیگر بود
زنگ ورزش دانش آموزان هر کلاس نوبتی انجام می شد هنگامی که
دانش آموزان مشغول ورزش بودند معلم به تدریس پایه دیگری که به
عهده ی دانش آموزان بود مشغول بودند چون بازدهی کلاس های
چند پایه در مدارسی که والدین به خوبی با مربی همکاری نکنند
در حد خوبی نـــــــیست.
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهعکسهای از پسکوهبلوچستان
برچسب ها: مدرسه قلعه پسکوهپسکوهمدرسه
نان های سيستان و بلوچستان
|
|
همچون ساير نقاط کشورمان نان، عمدهترين ماده غذايي در استان ما است. دهها نوع نان ويژة استان ما ، به مناسبتهاي مختلف پخت ميشود. به عنوان مثال در سيستان علاوه بر نان لواش، تافتون، کلوچه، تابهاي و چَلْبَکْ ( čalbak) از آرد گندم نوعي نان به نام قليفي ( qalefy)، پخته ميشود. هلکاري ( halekary) که همان چلبک سيستاني است، وجود دارد. جهت پخت آن خمير درست شده را به صورت قرصهاي کوچکي، در روغن سرخ ميکنند. اين نان مخصوص سفرة صبحانه است. پناري (ponary) و نانهايي که روي تابه پخته ميشود، نيز در بلوچستان مصرف ميشود. واداپ (vadap) گفته ميشود. در انواع خورشهاي طبخ شده در بلوچستان، ادويههاي تند و پياز فراوان استفاده خاصي دارد و گوشت بز بيشتر از گوشت ساير دامها مصرف ميشود. ميشود و آن عبارت است از به سيخ کشيدن يک لاشه کامل گوشت قرمز است. سپس آن را در تنور ميگذارند. از اقوام منحصر به تهيه غذاهاي سنتي نيست، در سيستان و بلوچستان ن يز به همين دليل هماکنون انواع خورشها و پلوها و ساير طعامهاي ايراني و حتي خارجي در ليست غذاهاي رايج مردم قرار دارند
نان های محلی روستای پسکوه
|
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهعکسهای از پسکوهبلوچستان
برچسب ها: نان های محلی پسکوهبلوچستان
هنر حصیر بافی در بلوچستان قدمتی به اندازه تاریخ این قوم دارد، این هنر
سینه به سینه توسط شیرزنان ومردان به فرزندانشان منتقل شده است اما
این صنعت جذاب چند صباحی است که بدلیل عدم توجه کاملاً با رکود مواجه شده و
همچنان علی رغم جذابیت های فراوان و سودآور بودن این صنعت ناشناخته مانده است
یکی از قدیمی ترین صنایع دستی در ایران و سیستان و بلوچستان می باشد.
آقای کریم سکوزهی از محققین سراوانی که در این زمینه تحقیق نموده است
می گوید:براساس اسناد و مدارک موجود نخستین زیر اندازهای بشر
از نی و گیاهانی که در باتلاق های بین النهرین می روییده اند تهیه شده است
و اولین سر پناه پس از زندگی در غارها به کمک جصیر و نی پدید آمده است.
در سیستان و بلوچستان بیش از 300نوع شیوه ی حصیر بافی وجود دارد مواد اولیه حصیر
در شهرستان سراوان شامل برگ (پیش)برگ درختان وحشی(داز)و ساقه های نی باتلاقی
دریاچه های فصلی می باشد.درخت داز نوعی درخت پا کوتاه نخل وحشی می باشد
که بیشتر در منطقه بلوچستان رویش دارد از این درخت صنایع دستی
متنوعی درست می کنند که عبارتند از تگرد(حصیر)،روپک(جارو)،پربوند(نوعی کمربند
مخصوص بالا رفتن از درختان نخل بسیار بلند)،سواس(نوعی کفش تابستانی)
کتور،جانماز،کچو(خورجین)،گواد گیج(بادبزن)تک،کپات(سبد)،پردگ(پرده)
کلاه حصیری،کیف حصیری،ریسمان و ......
مردم پسکوه هم نیز حصیر بافی را جزی از کار خود می داند
نمونه ای از صنایع دستی مردم شهرستان سراوان
مراسم ازدواج در قوم بلوچ
ازدواج در بلوچستان همانند سایر جاها ودر میان سایر اقوام آداب
ورسومات مخصوص به خود را دارد. در همه جا ازدواج همراه با شادی و جشن بوده و هست اما در بلوچستان علاوه بر شادی وجشن چیزی كه مهم تر است همكاری وكمك به همدیگر است و مردم و اقوام دور هم جمع می شوند می گویند ورقص می کنند و
از شاعران و خوانندگان بلوچی دعوت می کنند در این جشن به سازو اهنگ بلوچی بخوانند و بنوازند.
آداب ورسومات ازدواج
بجارbejjar
بجار یكی از آداب و رسومات قبل از ازدواج است كه توسط خانواده
داماد جهت جمعآوری كمك به افراد فامیل وآشنایان روی می آورد
بجار را دریك جمله كلی بدین گونه می توان تعریف كرد كه جمع آوری كمك توسط پدر
یا سرپرست داماد از مردان فامیل و آشنایان قبل از شروع مراسم ازدواج مردان خانواده
داماد برای كمك گرفتن و انجام مراسم ازدواج به مردان فامیل و آشنایان مالدار رجوع می كنند
و به این شكل هم از آن شخص كمك می گیرد وهم آن شخص را از مراسم ازدواج با خبر
می سازد و هنگام خبر دادن بجار خواستن به طرف مقابل به این شكل خبر می دهد فلانی
كه را می خواهم زن بدهم به من بجار بده یا كمكم كن كه به زبان محلی می شود :
فلانی (اسم داماد )( لوئان سیرء بكنان بجارون بده ) و آن شخص آنچه كه برایش مقدور باشد
به او می دهد و به این عمل بجار كنگ یا كمك گرفتن گویند و بجار می تواند هر چیزی باشد
وبستگی به توان و بضاعت بجار دهنده دارد و این عمل برای بجار دهنده یك نوع پس انداز
برای آینده او می باشد که ولی امروزه چنین چیزی نیست و 50درصد از این سنت در حال
نابودی هست و 50درصد دیگر از مردم که در روستا ها زندگی می کنند این رسم
را قبول دارند و بقیه این رسم را ننگ و آبروریزی می دانند.
انتوكیگ antokig
درمکران جنوبی (چابهار-نیکشهر-سرباز-دشتیاری)کار اصلی انتوکیگ دعوت برای جل بندی
می باشد.جل بندیjolbandi عبارت است از بستن پرده وپارچه ای در کنجی از اتاق که
عروس را در آنجا می گذارند از اول عروسی تا پایان آن بایستی آنجا باشد مگرفقط برای رفع حاجات.
معنی كلمه انتوكیك یعنی دعوت به همیاری
انتوكیك در یك جمله كلی دعوت كردن فامیل توسط زنان خانواده داماد جهت كمك كردن
در عروسی است یكی دیگر از آداب و رسومات قبل از ازدواج است وتقریبا با بجار همسانی
دارد با این تفاوت كه انجام دهندگان انتوكیگ زنان وخانمهای خانواده داماد می باشند
ولی انجام دهندگان بجار، مردان خانواده داماد می باشند قبل از مراسم عروسی زنهای
خانواده داماد برای خبر دادن و دعوت كردن زنهای دیگر به سراغ آنها می روند و آنها
را با خبر می سازند كه به اصطلاح محلی آنها را (سهیگ) می كنند این گروه زنان
لباسهای شیك و خوشبویی كه نوید دهنده شادی است استفاده می كنند . معمولا
جملاتی كه درهنگام خبررسانی بر زبان می آورند به شرح زیر می باشد : امشب بیائید
كه برای فلانی (اسم داماد ) حنا بخیسانیم وبا به دست فلانی (اسم داماد )
حنا بگزنیم كه در زبان محلی می شود
(بیائیت حنای ء شلینین ـ فلانی ء حنا به دستءَ دیئن) وزنهایی كه به آنها خبر رسانده می شود
و چیزی را جهت كمك به خانواده داماد به زنان حامل خبر می دهند .
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: مراسم ازدواج بلوچبلوچستانپسکوه
جایگاه زبان بلوچی در میان مردم و جوانان بلوچ :
با گسترش روز افزون علم و بالا رفتن سطح فکر ها همه جوانان در جامعه ایران
خواهان پیشرفت تحصیلی و علمی در دانشگاه ها می باشند .
بلوچ به عنوان اقلیت در ایران نیز موظف به اطاعت از امر حکومت بوده
و در دانشگاههای ایران و مدارس سیستان و بلوچستان در حال تحصیل
زبان فارسی می باشد و با توجه به تدریس ادبیات فارسی و زبان فارسی
، جوانان بلوچ به سمت و سوی ادبیات فارسی و به خصوص زبان فارسی
گرویده اند . آنها وارد دانشگاه شده و به تحصیل مشغولند و این افتخار
خیلی بزرگی برای مردم بلوچ می باشد . اما یک نکته این جا مهم است
و آن این است که جوانان ما علاوه بر تحصیل به سمت و سوی سنتها
و آداب و رسوم مردم دیگر مناطق گرویده اند که حتی پوشیدن لباس
بلوچی را در دانشگاه ننگ دانسته و از صحبت کردن با زبان شیرین
بلوچی امتناع می کنند .
متاسفانه هدف از تحصیل در جامعه ما مشخص نیست و دانشجو
فقط به خاطر دلایلی دیگر نه بالا بردن سطح فکر و آگاهی قدم به
عرصه علم و دانش می گذارد کما این که ما در دانشگاهها دیده و می بینیم .
در کشور های دیگر هدف از تحصیل بالا رفتن سطح آگاهی و درک
انسان به عنوان انسان بودن می باشد اما متاسفانه در جامعه
ما هدف از تحصیل برای جوانان ما گنگ و نامفهوم می باشد .
و با تحصیل علم فاصله ای دور با فرهنگ و آداب و رسوم خود پیدا می کنند
، جای بسی تاسف و نگرانی است که حتی صحبت کردن با زبان بلوچی را بد می دانند.
ما جوانان بلوچ باید آداب و رسوم و زبان بلوچی خود را دریابیم نه این
که از آنها فاصله بگیریم .
و جای تامل دارد برای جوانانی که بعد از این که ازدواج می کنند
بچه های خود را با یادگیری زبان فارسی بزرگ می کنند و جالب تر
از آن این است که این معصومان کوچک زبان فارسی را با زبان
مادری قاطی می کنند و می آمیزند و این مهم معزل بسیار
بزرگی در سر راه زبان بلوچی است و یکی از ابزارهای تحریف
زبان بلوچی به حساب می آید .
امیدوارم ما جوانهای بلوچ در سمت و سوی حفظ زبان بلوچی
، یادگیری و عدم تحریف آن روز به روز به جلو گام برداریم و
علاوه بر فارغ التحصیل شدن در رشته های گوناگون در
راستای زنده کردن زبان بلوچی کوشا باشیم نه این که
خودمان با دست خود زبان مادری خود را تحریف کنیم.
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: پسکوهجایگاه زبان بلوچبلوچستان
ایشان این شعر را در 540 گال (مصرع) سرودند که از پیدایش بابا آدم تا
معاصر است شعری بسیار مستند که برگرفته از کتاب " بلوچ و بلوچستان "
از قاضی عبدالصمد سربازی است و متن شعر در انتهای چاپ جدید کتاب
نیز آمده از تمام بازدید کنندگان بویژه از برادران بلوچم تقاضا دارم شعر را دانــلود کرده و گوش کنند.
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهبلوچستان
برچسب ها: اهنگ بلوچی
جامعه بلوچستان از دیر بازیست آماج حملات نابرابر اقوام مختلف بوده وهرکس به
نحوی زهرخودرابراین سرزمین نجیب ریخته و جالب است که هیچ زمان آنچنان که
خودشان انتظارداشته اند موفق نشده اند تمام وکمال براین خاک بزرگ دست
یابند،بلوچستان یک مرکز کاملا سوق الجیشی با آب وهوای خاص خودش هست از
سرحد گرفته تا مکران و کرمان و جاسک ومیناب و... واما این مهم که چرا توسعه
نیافته است عواملی مختلف دست به دست هم داده اند تا از رشد و توسعه عقب
بماند وباید از چند جهت بررسی و آسیب شناسی شود.۱- افراد روشنفکر قبل و بعد
از انقلاب دراین منطقه جولان می دانند و دارای احزاب گوناگون سیاسی و فرهنگی
بوده اند وبا اختلاف عقیده های فاحشی درکنار هم کار می کردنند وجالب است درآن
زمان از گفته ها شنیده ام وبه گوش محکومم همه ی آنهادر کنار هم مشغول به
فعالیت وبا بقیه ی احزاب در بحث و جدل بوده اندچنانکه در دهه ی شصت کار های
فرهنگی وسیاسی زیادی انجام داده اند والان بنا به دلایلی از آوردن اسامی احزاب
خودداری می کنم ولی نمیدانم چرا این تشکیلات تا دهه ی شصت بیشتر دوام نیاورد
و همگی به جان هم افتادن یکی دیگری را رد می کرد ، دیگری برعلیه آن
یکی .وجالب است جامعه مذهبی برعلیه همگی آنان شمشیر را از رو بسته بود
وهمه ی این احزاب نابود و از بین رفتند و من به نظرم دلیل عمده این بود که ما جامعه
بلوچ یاد نگرفته ایم که کارگروهی بکنیم والان هم جامعه بلوچ از این امر مستثنی
نیست و دارد همان روند را ادامه می دهد یکی از مهمترین عامل عدم توسعه ،عدم
آگاهی در کار گروهی و جمعی است که ما متاسفانه از آن داریم رنج می بریم
وعامل دیگر خودمان هستیم چرا که علم به موضوع را نداریم،تخصص نداریم،با کدام
نیروی انسانی ماهر می توان به چشم اندازی موفق درجهت رشد و توسعه گام
برداشت؟آیا بااندک معدودی دانش آموخته ی دانشگاه آزادی وپونای هندوستانی
می شود به طرف توسعه حرکت کرد؟ شاید بشود ولی این روند کند است ما باید
داشته هایمان را بیشتر کنیم وباید به آن درک برسیم که در جوامع امروز سواد حرف
اول را می زند و بعد آن تخصص برگ برنده جامعه است.ما باید جامعه را به طرف
یادگیری علمی سوق دهیم. ودرمورد اینکه مذهب مانع رشد و توسعه می شود یا
خیر؟ به نظر شخصی بنده هم آره و هم نه .چرا که درکل مذهب به جای خود چیز
خوبی است البته نه مذهبیون امروزی که فقط دنبال این هستند تا به هر قیمتی
شده تریبون خود را حفظ کنند حتی به قیمت حذف دیگران.نه مذهبی های امروزی
که در پشت مذهب دارند کا رها می کنند وبه قول شاعر بزرگوار :واعظان که این جلوه
برمنبر ومحراب می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند.درجامعه
بلوچستان مذهب نماها مانع رشد شده اند ودرواقع با به پیش کشیدن مسائل
ابتدایی مذهبی دوست دارند همه را تحت مطیع خود بکنند این به نظرم آخر عدم
توسعه و رشد یک جامعه را میرسانند کسانی دارند برای ما تصمیم می گیرند که
خود اندر تصمیمات خود مانده اند و وظیفه ما ها این است که جامعه را آگاه کنیم
ومرزها رابشکنیم و بگوییم آنچه ناحق است و دارد برما ناروایی می کند.ودر مورد
خوبی مذهب بگویم به نوبه ی خود عالی است ولی اگر فقط در چهارچوب خود
مذهب کار کند و نه در تصمیم گیریهای مهم سیاسی و حتی فرهنگی وهنری که
متاسفانه مذهبیون من و شما یاد گرفته اند در همه جا دخالت کنند و همیشه این
دخالت ها به ضرر من و شماه تمام شده است و در همین اندک
مقاله خیلی چیزها را مطرح شدومیشه فهمید که چقدر مذهب گرایی در
توسعه نیافتگی بلوچستان تاثیر مستقیم دارد هر چند که مذهب گرایی به نوبه خود
داررای ارزش و احترام است ولی نه این که همه اش خرافات و بدعت شود وجالب
است تا بدعت و خرافه پیش بیاید تعصب ، در جا از راه میرسد، تعصب که آمد ،پشت
سرش جهالت خودنمایی می کند واین با توسعه جور درنمی آید. چرا که الان بحث
عقل و علم مورد توجه دیگر جوامع است وامیدوارم روزی برسد بلوچستان بر مدار
توسعه بچرخد ودرآخر توسعه و مذهب دوچیز عکس هم هستند وهر دوخوبند ولی
نمی توانند علت و معلول همدیگر باشند
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: سیستان و بلوچستانپسکوه
بر اساس مستندات تاریخی، قوم بلوچ یکی از اقوام اصیل ایرانی است.
که موطن اصلی آنها نیز مکران (نام قدیم بلوچستان) زمین ذکر شده است.
بلوچها در پیشینه تاریخی خود رشادتها و جانفشانیهای مختلفی را در
صفحه تاریخ کهن ایران زمین به ثبت رسانده اند و نام آوران بسیاری از قوم بلوچ در
پهن دشت ایران زمین خوش درخشیده اند.
در اینجا میخواهیم یکی از این دلاور مردان بلوچ را که نقش پر رنگی در ورود دین مبین
اسلام به ایران داشته است را معرفی نمائیم.
شاید اندک کسانی از این جریان تاریخی خبر دارند که در زمان (یزد گرد)شاهنشاه ایران،
وقتی سپاه اسلام سیل آسا رو به سوی ایران در حال پیشروی بود سپه سالار نامور ایران
«سیاه سوار »که بلوچ بود با قبایل همراه خود مسلمان شد و در پایان دادن به
حکومت ساسانیان نقش مهمی ایفا نمود و انتقام ستم هائی که این حکومت
بر بلوچها روا داشته بود، راگرفتند.
«ملک الشعرای بهار» تاریخ ایران را در قالب نظم در کشیده که به «شاهنامه نوبخت»
موسوم است. ایشان در شاهنامه ـی خویش نقاب از چهره ی این واقعیت برداشته اند که
سیاه سوار یک سردار بلوچ است. آنجا که هرمزان حاکم اهواز و یکی از سپه سالاران
بزرگ ایران نیکی های خویش بر سیاه سوار را اظهار میکند، خطاب به او می گوید:
تو بودی بلوچی نشسته براغ نه چشمت جهان دیده بود و نه باغ
تنت رنجه از باد سوزان هند دو دیده پر از خون چو دریای سند
پریشان و درویش و بی قوت زاد فرو بسته مژگان ز خاشاک و باد
ز مکران من آوردمت پیش شاه نهادم به سر ترگ و بر ترگ ماه
سیاه سوار در پاسخ به هرمزان میگوید:
خود ایدر گواه تو باشد سیاه که دارد تن و جان و هستی ز شاه
سخن های نغز تو بی کم و کاست گواهی دهم سر بسر بود راست
چنان چون بگفتی بلوچی بدم که هرگز نبد آگهی از خودم
دوی بودم اندر بیابان و راغ که جز ماه در شب نبودم چراغ
خوراکم گیاه و شکارم هژبر سرم را هوا سایه بان بود و ابر
سریرم زمین تکیه گاهم به سنگ یکی زندگانی سراسر به تنگ
نویسنده شاهنامه نوبخت جریان این واقعه را مفصلا بیان کرده و «سیاه سوار» را بلوچ گفته است.
در کتاب های دیگر تاریخی نیز از سیاه سوار رشادتها و کارنامه درخشان وی ذکر شده است.
در«اشاعت اسلام» مولانا حبیب الرحمن به نقل از شاهنامه نوبخت،ماجرای اسلام آوردن
سیاه سوار و همراهانش چنین آمده است:
«در مقابل مسلمانان فقط دو امپراطوری بودند: روم و فارس. علما و دانایان هر
دو مملکت در پرتو روایت مذهبی خویش از قبل می دانستند که بلاخره روزی اسلام منتشر
خواهد شد و مسلمانان بر ممالک آنان دست خواهند یافت. به همین دلیل آگاهان به
این امر دوست نداشتند با مسلمانان مقابله کنند.پس از اینکه مداین به دست
مسلمانان فتح شد،یزدگرد با سرداران جنگی و سپه سالاران خویش به مشاوره پرداخت.
و به این نتیجه رسیدند که سیاه سوار را به محافظت شوش بگمارند. در میان لشکریان
سیاه سوار سرداران زبده ی فارس و کاملا مجهز به ساز و برگ جنگی حظور داشتند.
که این امر مسلمانان را به اندیشه فرو برد.
فرمانده ی سپاه فارس«سیاه سوار»،افسران تحت فرمانش را جمع کرده و گفت:
«همه ی مان از قدیم الایام شنیده ایم که مسلمانان بر مملکت ما غالب خواهند آمد
و قصرهای شاهان مان را اصطبل اسبهای خود خواهند ساخت. اکنون
در باره ی بهبودی وضع آینده تان بیندیشید.»همه گفتند:«جملگی تابع نظر تو هستیم.»
او گفت پس رای من بر اینست که همه باید مذهب اسلام را قبول کنیم و مانند آنان مسلمان شویم.
همه با او توافق کرده و سرداری از میان خویش را با ده افسر برای گفتگو با «حضرت ابو موسی
اشعری(رض)»،فرمانده اردوگاه مسلمانان، پیش وی فرستادند. در پیغام سیاه سوار به
سپاه اسلام شرایطی مطرح شده بود از جمله : ا-در میان شما خواهیم آمد و با قوم عجم
مقابله می کنیم،اما با عربها نمی جنگیم 2-چنانچه از عربها کسی با ما جنگید، دفاع
از ما بر عهده شماست. 3-سهم ما از بیت المال همانند سهم سرداران و اشراف عرب باشد.
4-عهد نامه ی فی ما بین باید به تایید خلیفه مسلمین برسد.
همه ی این شرایط توسط دارالخلافه پذیرفته شدند. و به دنبال آن سیا سوار بلوچ با خیل
عظیم لشکریان و سردارانش به دین مبین اسلام مشرف شدند.پس از مسلمان شدن آنها
در سپاه اسلام خوش درخشیدند و در نتیجه راد مردیها و مجاهدتهای آنها بسیاری از
شهرهای ایرن فتح و هزاران تن از اهل فارس نیز مسلمان شدند.
مورخان مسلمان کارهای سیاه سوار را به دیده احترام می نگرند.
و رشادتهای وی را می ستایند.
منبع: کتاب بلوچ و بلوچستان
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهبلوچستان
برچسب ها: سیاه سوار بلوچ کیستبلوچستانپسکوه
.: Weblog Themes By Pichak :.
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 62
بازدید هفته : 296
بازدید ماه : 399
بازدید کل : 98092
تعداد مطالب : 389
تعداد نظرات : 241
تعداد آنلاین : 1