درباره وب

به وبلاگ خودتون خوش آمدید من جاسم پیرزهی از استان سیستان و بلوچستان هستم روستای پسکوه و هدف ما اطلاع رسانی و معرفی استانمان است و امیدوارم با نظرات خودتون ما را خوشحال کنید
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان pirzahi و آدرس jasem.pirzahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





جستجوی وب
لینک های مفید


کلاگوران چیست؟ هشّانی کجاست؟ وجه تسمیه گر خاتونان از چه گرفته شده؟

پسکوه را بهتر بشناسید؛


دهستان پسکوه با مرکزیت پسکوه، از توابع شهرستان سیب و سوران در ضلع غربی

به حد فاصل ۵۰ کیلومتری این شهرستان که از شمال به ارتفاعات نسبتاً

بلند پَهره و شهر گُشت سراوان، از جنوب به رشته کوه بلند بیرک و شهرستان مهرستان،

از غرب به شهرستان خاش واقع شده است و البته فارغ از اضلاع چهارگانه اصلی ضلع های

فرعی نیز شایان ذکر هست که مهمترین آن ضلع جنوب شرقی که به آشار و راه مواصلاتی

مهرستان به سرباز و نیکشهر و چابهار ختم می شود و ضلع جنوب غربی به بخش ایرندگان

خاش و شمال غربی به دشت رباط و شمال شرقی به طرف سراوان می باشد.

در واقع یکی از مهمترین ویژگی های این دهستان موقعیت جغرافیایی آن هست که

نزدیکترین شاهراه اتصال سیب و سوران و مهرستان، به خاش و زاهدان، و خاش و زاهدان

به چابهار می باشد. این ویژگی فقط به راه ها محدود نمی شود بلکه به طبیعت و آب و هوا

و اقلیم منطقه نیز سرایت کرده! که سردسیر ترین نقطه استان یعنی قلّه ی تفتان خاش را

با گرمای سوزان ایرانشهر و خرما پزان سراوان گره زده و نیز رشته کوه بیرک در جنوب این

دهستان به کمک همشیره خود (تفتان) در این راستا ایفای نقش می کند که تلفیقی

در طبیعت از محصولات سردسیر چون؛ پسته، زعفران، مرکبات و محصولات گرم سیری چون

خرما، انجیر، هلو، انگور و... در خود جای داده است.
قدمت این دهستان با وجود اسناد معتبر دست از تاریخ برداشته و سر  در گریبان افسانه ها

برده! جایی که ادبیات شفاهی آن را در سینه ها حفظ کرده و همچنان در حال

نَقل و انتقال هست.

جدا از کلا گوران که سفال های منقوش و فرش بر این تپّه که به تخمین کارشناسان

به هفت هزار سال پیش برمی گردد، حکایات زیادی نقل شده

که نمونه ی آن (gar ) گر خاتونان لقب گرفته؛ ( در زبان بلوچی به گودال های

بزرگ و عمیقی که معمولا در بستر رودخانه ها  شکل گرفته باشد.

گر gar اطلاق می شود)حکایت چنین است؛ زمانی که گوران

(لشکریان متجاوز، وحشی بی دین)

از رشته کوه بیرک در حال فرود آمدن بودند و همه جا را به خاک و خون می کشیدند

و همه را قتل عام می کردند ۷ زن (خاتون ) برای حفظ عفت و حیای خود که به

دست متجاوزان و لشکریان گرفتار نشوند به طرف گَری که در نزدیکی همان آبادی

بوده فرار می کنند و خود را به داخل آن می اندازند

تا غرق شوند؛ و  این چنین می شود. و اکنون بعد از گذشت کیلومترها سال آن شهر و آبادی با نام گر

خاتونان به حیات خود ادامه می دهد.به عقیده ی بعضی از محققین این لشکر، لشکر اسکندر بو

ده زمانی که از بلوچستان می گذشته.خندق و مردمان بمپور، آکلا ، بَنجوکان، کلا

گوران و چندین نمونه دیگر از آثار و حکایات تاریخی این دهستان که در این گذر مجالش نیست و

بر همان گر خاتونان اکتفا می کنیم.قلعه پا برجای دوره قاجاریه و

بقعه ی حاجی یوسف از گواهان زنده ی تاریخی پسکوه هستند.

دهستان پسکوه با ۱۰۳ روستا و پارچه آبادی و جمعیتی بالغ بر ۱۶۲۹۷ نفر

طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۹۵  و ۴۸۱۹ نفر

جمعیت پسکوه مرکز این دهستان می باشد.


رشته کوه بیرک به طول ۱۰۰ کیلومتر و عرض متوسط 7 کیلومتری جدا از اینکه مرز بین

شهرستان مهرستان و ایرندگان خاش با منطقه پسکوه از توابع شهرستان

سیب و سوران می باشد در تعدیل هوای منطقه نقش قابل توجهی دارد و

همچنین زیستگاه بزرگی ست برای وحوش و دیگر موجودات و جانوران از

جمله گونه ی یوز پلنگ ایرانی که در این منطقه زیست دارد.

طبیعت سرسبز و هوای فرح بخش ارتفاعات و همچنین روستاهای هشّانی،

پورینکی، بُنگر، غارهای صداکی، هشّانی و... از دور و

نزدیک گردشگران و طرفداران طبیعت را به سوی خود می کشاند.

تحقیق و نگارش؛ محمدنعیم پسکوهی


موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهعکسهای از پسکوهبلوچستانپـــــــــــسکوهاجتماعی
برچسب ها: پسکوه را بهتر بشناسیدپسکوهpaskuhپسکوهیپسکوه

تاريخ : پنج شنبه 30 / 1 / 1397 | 9:54 بعد از ظهر | نویسنده : جاسم پیرزهی پسکوه |

http://s5.picofile.com/file/8128700818/%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D9%852.jpg

 

مصاحبه ای کوتاه با شاعر جوان دهستان پسکوه از توابع شهرستان سیب وسوران
محمد نعیم پسکوهی از شاعران نوپا و جوانی است از دهستان پسکوه
بیوگرافی:
-محمد نعیم پسکوهی متولد 1372 در دهستان پسکوه از توابع شهرستان

سیب و سوران و دانشجوی رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه زابل
از چه سالی شروع به سرودن شعر کردین ؟
-بنده سرودن شعر را به صورت رسمی و واقعی از کلاس دوم دبیرستان با نوشتن

شعر «مرد روزگار» آغاز کردم در واقع من تحت تاثیر شاهنامه ی فرودسی

و داستان های حماسی قرار گرفتم و بعد شروع به سرودن شعر نمودم.
اولین شعری که گفتن یادتون هست؟
-بله « مرد روزگار »  به وزن و سبک شاهنامه یعنی بر بحر متقارب و حماسی وار که

یک داستان واقعی از اجدادم که از پدر و نزدیکانم شنیده بودم.
سبک شعری که شما در اون شروع به نوشتن شعر کردید؟
-بنده در شعر به سبک کلاسیک( سنتی) و روش پیشینیان را پیروی می کنم و

در قالب های مختلف ( غزل، مثنوی، رباعی، چهار پاره، قطعه و دوبیتی) شعر

سرودم همچنین علاوه بر شعر های جدّی شعر طنز هم گه گاهی سرودم و از میان

شاعران بزرگ پیش از همه به اشعار فردوسی و بعد به اشعار سعدی مولانا، حافظ

و نظامی توجه خاصی دارم و از میان شاعران معاصر بیشتر اشعار پروین اعتصامی،

ملک شعارا بهار و سهراب سپهری علاقه و توجه دارم.
اوضاع شعری استان را چگونه ارزیابی می کنید؟
-اوضاع شعری استان نسبت به استان های دیگر وضعیت قابل توجهی ندارد چرا که

با توجه به محدویت های موجود و نبود مکان مناسب برای شاعران و صاحبان ذوق

این استان دچار بحران کم رونقی قابل توجهی می باشد.

چه کسانی شما را در این راه تشویق کردند؟
-مشوّق اولیه و اصلی من معلّم ادبیات دوران راهنمایی و دبیرستان جناب

آقای نورالله اله دادزهی. ایشان با شنیدن شعر مرد روزگار که اولین شعرم بود

بسیار خوشحال و مرا به ادامه ی این هنر ترقیب نمودند و از آن به بعد همیشه

شعرهای مرا گوش می کردند و مرا تشویق می نمودند.
یادتون میاد چند شعر گفتین؟
-تقریبا حدود 30 و اندی که جمعا حدود 400 بیت می رسد.
آیا شعری های که سرودی به مرحله چاپ رسیده؟
-تا حدودی
بهترین طنز پرداز از دیدگاه شما؟
-از شاعران پیشین به نظر بنده عبید زاکانی نسبت به طنز پردازان

هم دوره و ما قبل خود

بهتر توانسته که نکات بسیار باریکی در اشعار خود جای  دهد و از طنز پردازان

معاصر نیز محمد رضا عالی پیام و سعید بیابانکی.
آیا علاقه ای دارید که شعر بلوچی هم بنویسید؟
-زبان بلوچی زبان مادری بنده و به آن شوق و علاقه ی بسیار زیادی دارم اما

به دلیل اینکه خط و زبان نوشتاری( خط معیار) بلوچی را نمی دانم به خود

جرات نمیدم که به سرودن شعر بلوچی بپردازم اما عزم جدّی دارم که آن

را یادبگیرم و به سرودن شعر بلوچی و زبان مادری بپردازم.
سخن آخر و حرف پایانی:
-امیدوارم که بنده بتوانم در عرصه فرهنگ و هنر و نشر ارزش های اسلامی و  سنتی

ایرانی و قوم بلوچ گامی بردارم و در حفظ آن سهمی کوچیک داشته باشم.

 


موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهعکسهای از پسکوهبلوچستان
برچسب ها: مصاحبه ای کوتاه با شاعر جوانپسکوهیمحمد نعیم پسکوهیپسکوهشاعر نوپابلوچستان

تاريخ : چهار شنبه 9 / 4 / 1393 | 12:42 قبل از ظهر | نویسنده : جاسم پیرزهی پسکوه |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد