خدایا ،قبله ام ، سجاده ام حرف دلم آخر تویی تو
خدایا معبد ومعبود دنیا و سر شوریده ام آخر تویی تو
عید بر شما مبارک
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهبلوچستان
برچسب ها: عید قربانتور مسافرتی بلوچستانتور مسافرتی سیستان و بلوچستان
دریاچه هامون سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و دریاچه ارومیه است.
این دریاچه از سه دریاچه کوچک تشکیل شدهاست که در زمان وفور آب به هم متصل
میشوند و دریاچه هامون را که تشکیل میدهند. وبزرگترین پهنه آبهای
شیرین سیستان، نقش اساسی در زندگی مردم منطقه داشته، علاوه بر
اثرات مثبت طبیعی، اقتصادی واجتماعی آن، در دین زرتشت نیز تقدس
خاصی دارد. در دشت سیستان یک سری فرورفتگی هاو چالههای طبیعی
وجود دارد که در ماههای مختلف به دریاچه وباتلاق ونیزار تبدیل میشودو
به سه قسمت سابوری، پوزک وهامون تقسیم میشود.وسعت کل
هامونها در زمان پرآبی ۵۶۶۰ کیلومتر مربع است که از این مقدار ۳۸۲۰
کیلومتر مربع متعلق به ایران است. با این اوصاف، دریاچه هامون وابسته
به رودخانه هیرمند میباشد واین وابستگی باعث شده تا هرگونه نوسانات
در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سیستم بوجود آورد. رودخانه هیرمن
د شریان اصلی ورود به هامون وهمچنین رودخانههای خاشرود، فراه،
هاروت رود، شوررود، حسین آباد ونهبندان به هامون میریزند.
منبع:وای وطن هشکین دار
برچسب ها: دریاچه هامون
برچسب ها: هفته فرهنگهفته فرهنگitji tvik'
فهرست آثار ملی استان سیستان و بلوچستان
*****منبع:پیام بلوچ****
برچسب ها: فهرست آثار ملی استان سیستان وبلوچستانجاهای دیدنی سیستان و بلوچستانسیستان و بلوچستان بلوچستان
سیستان و بلوچستان بدون سونوگرافیست زن
سلامت نیوز : در گزارشها و خبرهای هر روزه از سیستان،
خبر بیکاری جوانان و هجوم گردوغبار به واسطه خشک شدن تالاب
هامون را همیشه پیگیری کردهایم. اما حالا خبری در این منطقه در
صدر اخبار نشسته است که با جان انسان سروکار دارد؛ نبود
سونوگرافیست زن در شهرستانهای ایرانشهر، سرباز،
مهرستان، نیک شهر، نهبندان، قصرقند، کنارک، میرجاوه.
مردم این مناطق خصوصا زنان را با مشکلاتی روبهرو کرده است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ؛ زنانی
که شاید بهواسطه محدودیتهای سنتی و قومی
دلشان نخواهد پیش سونوگرافیست یا پزشک مرد بروند و
به همین دلیل یا بیماریشان را باید پنهان کنند و با آن
بسازند یا باید برای تشخیص بیماری مسافت طولانیای را طی کنند
تا به مرکز شهر برسند و آنجا توسط پزشک زن تحت نظر قرار
بگیرند.عالیه-م، زنی است که در یکی از این شهرستانها
زندگی میکند و به آرمان میگوید: «بهدلیل اینکه
دلم نمیخواست پیش سونوگرافیست مرد بروم، دلیل
بیماریام را نفهمیدم و حالا به دلیل وجود یک غده ناچیز و
عدم تشخیص آن، سرطان تمام بدنم را گرفته و با 35 سال
سن شاید باید بمیرم!»
حمیرا ریگی، نخستین بخشدار زن در سیستان و بلوچستان و
سومین بخشدار زن کشور در اینباره به آرمان میگوید: «چابهار تا چندین
سال از داشتن سونوگرافیست زن محروم بود. و این موضوع باعث میشد
که فرد حق انتخاب نداشته باشد. دلیل این موضوع این است
که به لحاظ مسائل قومی و مذهبی زنان این ناحیه پیش
سونوگرافیست مرد نمیروند. در واقع اصلا پیش پزشک زنان
و زایمانی که مرد باشد نمیروند. با تمام تلاشهای صورت
گرفته از سوی مسئولان مردم این مناطق هنوز از امکانات
آموزشی و بهداشتی لازم برخوردار نیستند و شاید بهدلیل
شرایط آب و هوا پزشکان دوست ندارند به این منطقه بیایند
و اگر طرح اجباری نبود اینجا پزشک هم نداشت». از سویی دیگر،
این موضوع «به توانمندی مدیران بستگی دارد که طوری برنامهریزی
کنند تا بتوانند برای رفاه زنان و مردم جذب پزشک داشته باشند».
طی مسافت طولانی برای یک سونوگرافی ساده
رحیم صلاحزهی، عضو شورای شهر بمپور در استان
سیستان و بلوچستان، درباره عدم وجود سونوگرافیست زن در
شهرستانهای اطراف و ایرانشهر میگوید: «ما اینجا چند شهرستانیم
که جمعیتی در حدود 300 هزار نفر هستند و ایرانشهر در این منطقه
مرکزیت دارد. در شهرستان ایرانشهر، توسط دانشگاه علوم
پزشکی متخصص فرستادهاند که دو سونوگرافیست مرد هستند.
در شهرستان ایرانشهر یک دانشگاه علوم پزشکی شروع به کار
کرده است و دو تا سونوگرافیست هست که هر دو نفر آقا هستند و
قول نیروی جدید هم دادهاند که آن هم مرد است. اما هرگز برای آوردن پزشک سونوگرافی زن اقدام نکردهاند.»
او تاکید میکند: «اگر مشوق مالی برای زنان پزشک
در نظر میگرفتند، این اتفاق نمیافتاد. البته یک خانم سونوگراف را
از جای دیگر آورند اما آن خانم بنا بر دلایلی آمدند و رفتند و باید بگویم
برای آن خانم پزشک هم مشکلاتی ایجاد کردند. زیرا هم مطبش
شلوغ شد و هم با استقبال زنان بیمار روبهرو شد. اما شاید چون
پزشکان مرد دیدند درآمدشان دارد پایین میآید ایجاد مشکلاتی کردند
که آن خانم هم برود و زنان اینجا که به دلایل فرهنگی و قومی پیش
سونوگرافیست و پزشک مرد نمیروند به تنهایی با مریضیشان
دست و پنجه نرم کنند». این عضو شورای شهر سیستان،
تاکید میکند: «متاسفانه مسئولان امر در جواب این اتفاق
میگویند: دانشگاه علوم پزشکی تاسیس شده است.
اما این دانشگاه برای تربیت نیرو در بلندمدت جواب خواهد
داد و مشکل فعلی زنان حل نخواهد شد».
از سویی دیگر، «مشوق مالی برای نیروی متخصص نمیگذارند.
ماهیانه حقوق خوبی به آنها نمیدهند. و به همین
دلیل بیمار برای یک سونوگرافی ساده باید فاصله 1000 کیلومتری
را طی کند. بر فرض مثال: اگر یک زن در ایرانشهر بیمار شود
باید برای یک سونو گرافی 500 کیلومتر برود به کرمان یا 400 کیلومتر طی
کند و برسد به چابهار! و زمان زیادی را صرف رفتوآمد کند.
اگر همسرش کارمند باشد باید مرخصی بگیرد خرج خورد و
خوراک و سفر بدهد تا برای یک سونوگرافی پانزده هزار تومانی
دو برابر هزینه بدهد.» رحیم صلاحزهی، معتقد است:
«در گذشته بهدلیل کمبود پزشک عمومی،از پاکستان و
هندوستان برای سیستان و مناطق اطراف پزشک میآوردند،
اما اکنون از شهرستان مجاور هم نمیتوانیم یک پزشک
سونوگرافیست زن برای آسایش زنان بیاوریم. در این
منطقه خود زنان پیش سونوگرافیست مرد نمیروند نه اینکه
فشار مردانه بر رویشان باشد و به همین دلیل با همان مریضی میسازند».
امکانات این مناطق کم است
«در شهرهای بزرگ ایرانشهر، سراوان و شهرهای کوچک میرجاوه،
راسک میزان امکانات کم است. استان سیستان منطقه وسیعی
است که تراکم جمعیت در آن بسیار گسترده است. اما مراکز
درمانی و بهداشتی در آنجا بسیار کم وجود دارد». این
گفتههای عیدو ریگیفرد، رئیس شورای شهر زاهدان است.
او به آرمان میگوید: «در مناطق سیستان، زاهدان رشد
جمعیت در بالاترین حد خود قرار دارد اما امکانات بهداشتی
در پایینترین حد ایستاده است. بیشترین مشکل این مناطق
کمبود امکانات رفاهی است. و تنها پزشکان عمومی که
طرح دارند برای گذران طرح خود به این مناطق میآیند.
در این منطقه فارغالتحصیلان زن رشته پزشکی کم هستند».
این عضو شورای شهر زاهدان تاکید میکند: «وقتی پزشک
بومی که در این منطقه بهدنیا آمده است و با شرایط این
منطقه بهخوبی آشناست به دانشگاه به سختی راه مییابد
و امتیاز بومی بودن برایشان به سختی درنظر گرفته
میشود، در نتیجه این شهرستانها از پزشک متخصص
زن هم خالی میشود. باید برای بومیها در دانشگاهها
امتیازاتی درنظر گرفته شود. در منطقه زاهدان و در کل
شهرستانهای سیستان و بلوچستان پزشک بومی زن
بسیار کم هست و برای آوردن پزشکان از نواحی دیگر
هم بعضا شرایط حقوقی خوبی درنظر گرفته نمیشود».
عیدو ریگیفرد، رئیس شورای شهر زاهدان تاکید میکند:
«اگر شرایط حقوقی برای سونوگرافیستهای زن
مناطق دیگر تعریف کنند، شاید پزشکان برای کمک به مردم
دیگر به شرایط اقلیمی فکر نکنند و به اینجا بیایند».چندی پیش
حلیمه عالی، نماینده مردم زابل با اشاره به این مشکل گفت:
جذب پزشكان متخصص زن در سیستان، بهویژه سونوگرافیست،
یکی از مشکلات استان سیستان و بلوچستان است. یعقوب
جدگال نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی نیز با
تائید وجود این مشکل در چابهار میگوید: به سبب نبود
متخصص زن، بسیاری از زنان بیمار در شهرستان مرزی
چابهار از مراجعه به پزشك یا متخصص مرد خودداری میكنند.
نبود متخصصانی نظیر سونوگرافیست زن در آن خطه و با
توجه به فرهنگ غالب مردممشکلاتیرا برای مردم بلوچستان
به وجود آورده است و گاه زنان برای یک سونوگرافی ساده به
زاهدان یا کرمان مراجعه میکنند. اما اکنون مردم آن ناحیه
خصوصا زنان با ورود یک نماینده زن به مجلس که خود پزشک
متخصص داخلی هم هست، منتظر حل این مشکلات بود که
هنوز تمام نشده و زنان شهرستانهای اطراف سیستان به دلیل نبود
یک سونوگرافیست زن یا بیماری را در جانشان میپذیرند یا کیلومترها
سفر میکنند تا درمان شوند. ولی این پاک کردن صورتمسالهای است
که جوابش به مخاطره افتادن جان انسان است.
پزشکان بهجای مناطق محروم به ارتش اعزام میشوند
هدایتا... میرمرادزهی، نماینده سراوان درباره کمبود پزشک در
این مناطق به آرمان میگوید: «در گذشته پزشکان که
فارغالتحصیل میشدند برای گذران طرح به مناطق
محروم فرستاده میشدند اما اکنون حقوق پزشکانی
که به مناطق محروم فرستاده میشوند با پزشکان مناطق دیگر
تفاوتی ندارد. اکنون بهجای استفاده از پزشک پیامآور که بیاید و
سربازیاش را در این مناطق بگذراند این منطقه را از این امکان
هم محروم کردهاند و این پزشکان باید بروند و تحت پوشش ارتش
طرحشان را بگذرانند بهجای رفتن به مناطق محروم. از سویی
دیگر در مناطق زابل، سیب، سراوان بهجای آنکه در دانشگاه
سهمیه بومی و بورسیه بدهند تا این محرومیتها جبران بشود،
نه سهمیهای میدهند نه پزشک به این مناطق میفرستند.
در جلسه روز شنبه مجلس بهعنوان نماینده مردم، موضوع کمبود
پزشک را تذکر دادم چراکه ما بهعنوان مرزهای شرقی کشور پیشانی
کشور هستیم و باید جلوی ورود بیماری و بیماری مردم را گرفت».
برچسب ها: کمبود امکانات بلوچستانکمبود دکتر در بلوچستانوضعیت دکتر در بلوچستان
واژه هاوکلمات غیر بلوچی به کار رفته در فرهنگ ولهجه بلوچی مختلط
استفاده از کلمات ولهجه های گوناگون در طول ایام بنا به دلایل زیادی باعث شده
که خیلی از فرهنگ اصیل ومیراث گذشته گان خود دور بمانیم ؛میراثی که احیای
آن فرهنگ ملتی است که سالیان متوالی در احیای سنن وفرهنگ بلوچستان
از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند ؛ لذا شایسته نیست که به فراموشی سپرده شود ٰ
زیرا در این صورت هیچ موزه یا مکانی برای پیدا کردن آن وجود نخواهد داشت ،
بر همین اساس اکنون فرصت است تا با احیای فرهنگ وگویش گذشتگان خود
هدیه مناسبی به آیندگان خود تحویل نماییم .امروزه نسل جوان ما
متاسفانه به جای احیای سنت گذشتگان در فکر بر چیدن این سنن
وعادات می باشند که جای بسی تاسف می باشد .
در زبان بلوچی که از گویشهای متفاوت اما یک زبان مشترک تشکیل شده است
ٰ کلمات گوناگون وواژه های بسیاری از فرهنگهای مختلف بنا به همجواری و
تحمیل به این زبان چسبیده اند همجواری با دو زبان رسمی اردو در
پاکستان وفارسی در ایران کلمات زیاد وواژه های زیادی به این زبان تحمیل کرده است .
در ادامه به بعضی از این واژه های غیر بلوچی به کار رفته در لهجه و
گویش بلوچی ایرانی اشاره خواهیم کرد ٰ دوستان عزیزی که می خواهند
در این زمینه با ما همکاری نمایند و راهکار و مقاله های مربوط خود را با ما
در ارتباط بگذارند کمال تشکر وقدردانی را خواستارم ٰو ان شاء الله ازهمه
پیشنهادات دوستان استفاده خواهیم کرد.
واژه بلوچی (جایگزین)
واژه به کار رفته
واژه بلوچی (جایگزین)
واژه به کار رفته
شاباش
میرسی وممنون
وانک
تلفن
زانتکار
معلم واستاد
سبک جاه
مدرسه
گچین
انتخابات
مریض جاه
بیمارستان
جاه منند
ماندگار
دیگر
عصر
نادراه
مریض
دراه
خوب( صحت)
کماش
میانسال
پل
گل
چیر گیج
زیرانداز
سنگت
رفیق ؛ دوست
منت وارون
خیلی ممنون
زمین جنب یا دگار جُنْب
زلزله
لیّب
بازی
نَگَن
نان
إستار
ستاره
شؤر
مشورت
مَلَمْ
پماد
تَوار
صدا
تَمْبو (اور) لوگ
خیمه یا چادر
چالو،
روشن
دار یا لوتّ
هیزم
دست بتی
چراغ قوه
شُرْد
شُلْ
بَرْ
ثمر یا ثمره میوه
هیر
باشه یا باشد
وَشْتِرْ
بهتر
سولاخ یا کوند
سوراخ
بُرْزْ
بلند،ارتفاع
جان پر
چاق
بچار (اور) سیل
نگاه
وشْ
خوب
سیْلی کن (اور) بچاری
نگاه کردن
گَپْ
صحبت ؛خبر یا گویش
بالادی
بالا
شاباش
تشویق
جَهْل
پایین
گدْی
دستگیره در
چَکّاس
مسابقه
کوتّی
ساختمان
تاگ
پنجره
هورْ
باهم
بَهْر
شرکت
رهدربر
رهبر
بهْرزورَگ
شرکت کردن
تُپاکْ
وحدت
موتَلْ
ماشین
چاروک
تلویزیون
روپَگ
جارو
مُلک
وطن
تیْپ
رادیو
سَپت
سبد
کَلَگ
آبادی ؛ده وروستا
سَدَکْ
راه وجاده
تیره دور دَیَگ
قرعه کشی
هُنْگ
میل
مِىزلْ ،دَوار جاه
مسکن
هُنْگی کُرْت
میل کرد
ربَدْ ؛ سَواسْ
کفش
کَدَهْ ؛ گَدو
لیوان
چَمپَل
دمپایی
دَگار
زمین
دیه
دیو
رِدّ یا چِلْ
کثیف
چَلَدی
نردبان
چابی
کلید
کوشست
کوشش
کاکد
لجباز
مَسیتْ
مسجد
نالْ
قسمبقیه ادامه مطلب
برچسب ها: بلوچستان
عوامل محرومیت در بلوچستان
از آنجا که مردم غیور بلوچستان ظلم و جور حکام و سلاطین ستمگر
زمانه را بر نمی تابیدند و در مقابل آنان قدعلم می کردند، این
خطه از ایران زمین همواره کانون توجه اربابان قدرت بوده ومدام
مورد تاخت و تاز آنان قرار گرفته است که مردم بی گناه و
بی دفاع را به خاک و خون کشیده ودستگاههای ظلم و
جور آنان چیزی جز خرابی و بدبختی برای این منطقه
به ارمغان نداشته اند
استان سیستان و بلوچستان که پهناورترین و جوانترین
استان کشور مطرح است دارای مشکلات فراوانی بوده که
به دلیل ضعف های مدیریتی و اختلاف سلیقه های قومیتی
طی 3دهه گذشته سبب شده تا بسیاری از منابع و
پتانسیل های ذاتی این استان کویری از دست رفته و
در این بین جوانان سیستانی و بلوچستانی چوب این
کوته فکری های را با جانشان داده اند بگونه ایی که
همه ساله براساس آمارهای رسمی شاهد افزایش
اشتغال زایی در شهرهای استان قرار داریم اما در
عمل شاهد افزایش بیکاران و ملحق شدن جوانان فارغ التحصیل
دانشگاهی به این صف طویل هستیم و آمارهای اشتغال زایی
هم در ظاهر برای گرفتن اعتبارات و بودجه های چند صد
میلیاردی پیاده سازی می شود که این توهم فقط پله های
ترقی و پیشرفت مدیران ضعیف النفس را فراهم کرده و
تنها موردی که برای این مدیران فرمایشی مهم دارای
ارزش نبوده تلف شدن جوانان به عنوان مهمترین سرمایه های
جاریاین استان قرار دارد.بررسی ها نشان میدهد جوانان
بیکار این استان برای 100 هزار تومان از ناچاری و فقر
شدید مجبور به حمل مواد مخدر و دیگر کارهای
ضد امنیتی و کاذب می کنند.
مسأله اشتغال که یکی از اساسی ترین چالشهای همه
مناطق کشورمان است و در استان سیستان و بلوچستان
که به لحاظ شاخص های توسعه فاصله های زیادی با
سایر مناطق دارد از اهمیت و حساسیت ویژه ای برخوردار است .
اشتغال پدیده ساده ای نیست ، و دارای ابعاد و جوانب
گوناگون می باشد و تمام عوامل اقتصادی و اجتماعی
که بر توسعه به طور کلی مؤثرند ، یا از آن تأثیر می پذیرند
بر روی اشتغال نیز کنش و واکنش دارند ، ساختار اجتماعی
- اقتصادی توسعه نیافته استان زمینه مناسبی
برای سرمایه گذاری و ایجاد فرصت های شغلی
فراهم نیاورده است . از سوی دیگر ارتقاء شاخص های
توسعه به ویژه شاخص های توسعه انسانی
مستلزم ایجاد فرصتهای شغلی و اشتغال مولد می باشد
، بنابراین ایجاد اشتغال در این استان علاوه بر اهداف
اقتصادی که افزایش تولید و درآمد را برای جمعیت و
اقشار فقیر و محروم جامعه را پیدا می کند و اتخاذ
سیاستهای اشتغالزایی به منظور توزیع مجدد درآمد
و رفع محرومیت و فقرزدایی را ضروری می سازد .
استان سیستان و بلوچستان دارای ویژگی های متمایزی
است که ضرورت تأمین اشتغال و کاهش مشکل بیکاری
را بیش از پیش آشکار می نماید :
براساس یافته های اولین گزارش توسعه انسانی
کشور در سال 1378 استان سیستان و بلوچستان در
مقایسه با سایر استانهای کشور از لحاظ شاخصهای
توسعه انسانی درپایین ترین رده ها قرارگرفته ، به ویژه
از لحاظ شاخص فقر .که میزان محرومیت را در سه
زمینه طول عمر، تحصیلات و درآمد نشان می دهد
استان بدترین شرایط را داشته است . در مناطقی مانند
سیستان وبلوچستان ایجاد اشتغال مفهوم ایجاد درآمد
برای گروهها و جمعیت های فقیر را دارد و سیاستهای
اشتغال برای گسترش عدالت اجتماعی و توزیع مجدد
درآمدها می بایست اتخاذ شود . فقر ومحرومیت شدید
بخصوص درمناطق روستایی وتراکم بسیارکم
جمعیت و پراکندگی شدید مراکز جمعیتی ، سرمایه
گذاری در این مناطق را فاقد توجیه اقتصادی ساخته
است و درمقایسه با سایر استانها سرمایه گذاری صورت
گرفته و در نتیجه زمینه اشتغال مولد کمتر فراهم گردیده است .
همچنین این استان به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی
صحنه بروز مشکلات است که پدیده مبادلات غیررسمی
و قاچاق از جمله آنها است . اگرچه وجود مرزهای آبی
وخاکی طولانی استان به طور بالقـوه از مـزیـت هـای
استـان مـحسوب می گردند ، اما در شرایطی که
برنامه ریزی دقیقی درخصوص مبادلات مرزی اعمال
نمی شود ، تاثیرمنفی بر روند ایجاد اشتغال مولد باقی
می گذارند ، به طوریکه ایجاد شغلهای کاذب و پردرآمد
باعث بی صرفه شدن کارهای تولیدی می گردد. عدم
بهره برداری درست ومناسب از ظرفیتها امکانات بالقوه
استان سبب گردیده است که ظرفیت ایجاد اشتغال
در استان محدود باقی بماند ، به عنوان مثال قابلیت های
استان در زمینه توسعه فعالیت های بازرگانی خارجی به
مراتب بیش از آن است که درحال حاضر بهره برداری مناسب
از آنها تا اندازه زیادی به تصمیم گیریها در سطح ملی ارتباط پیدا می کند .
توان بخشی خصوصی استان برای ایجاد فرصتهای
شغلی جدید به دلایل گوناگون از جمله دوربودن
استان از مراکز ومحورهای اصلی توسعه کشور،
کمبودمنابع سرمایه ای ومحدودیتهای زیربنایی .
ناآشنایی به رشته فعالیت های جدید ، بازده ناچیز
فعالیتهای تولیدی در مقایسه با فعالیتهای غیررسمی
و بی بهره بودن از خصوصیات کارفرمایی بر اثر موانع
اجتماعی و فرهنگی چندان بالا نیست .
در حال حاضر حدود 68 درصد از شاغلان استان در بخش
خصوصی مشغول به کار هستند که در مقایسه با سایر
استانها نسبت پایینی است .
لطفا به ادامه مطلب بروید
برچسب ها: محرومیت بلوچستانبلوچستان
بی مقدمه
جنوب شرق ایرانست اینجا. آن دور دورها مکرانش می گفتند.
حالا شده است بلوچستان. ساکنینش بلوچند و خود را
یکی از اقوام اصیل ایرانی آریایی می دانند.
در اینجا زمین طبیعتش سخت و خشن است. و با ساکنین خود نیز نامهربانی ها
بسیار دارد. تاریخ گذشته این خطه از ایران زمین چندان که بخواهی کتابت نشده است.
اما وصف حال مردمانش در شاهنامه فردوسی طوسی هم او که میگوید
< عجم زنده کردم بدین پارسی> آمده است.و بسیاری از تاریخ نگاران
عرب نیز در نوشته های خود نامی و ذکری هرچند مختصر از بلوچستان به میان آورده اند
برچسب ها: بلوچستانجنوب شرقپسکوه
بی مقدمه
جنوب شرق ایرانست اینجا. آن دور دورها مکرانش می گفتند.
حالا شده است بلوچستان. ساکنینش بلوچند و خود را یکی از اقوام اصیل ایرانی آریایی می دانند.
در اینجا زمین طبیعتش سخت و خشن است. و با ساکنین خود نیز نامهربانی ها بسیار دارد.
تاریخ گذشته این خطه از ایران زمین چندان که بخواهی کتابت نشده است.
اما وصف حال مردمانش در شاهنامه فردوسی طوسی هم او که میگوید
< عجم زنده کردم بدین پارسی> آمده است.و بسیاری از تاریخ نگاران
عرب نیز در نوشته های خود نامی و ذکری هرچند مختصر از بلوچستان به میان آورده اند.
برچسب ها: بلوچستانجنوب شرقپسکوه
با سلام
این عکس ها توسط دوست خوبمان رسول گرفته شده و این برای ما ارسال شده است. متاسفانه عکس ها فاقد توضیح بوده که از ایشان خواهش می کنم توضیحات تکمیلی را در صورت امکان برای مان بفرستند.
به نقل از ویکی پدیا:
“قلعه مچی، این قلعه و بناههای وابسته به آن در سه کیلومتری شرق حوضدار سیستان و ۶ کیلومتری شهر سوخته و ۷۰کیلومتری جنوب غربی زابل قرار دارد.این قلعه مقر و کاخ خاندان رئیسی، فرمانروایان جنوبی سیستان میباشد که از خشت و گل ساخته شده است. ارتفاع ایوان شمالی این قلعه از زمین ۱۰ متر و دهانه آن ۵/۷ متر پهنا دارد. در این منطقه باقی مانده یک آسیاب بادی نیز وجود دارد که نمونههای آن در دوران اسلامی و در تمام نقاط سیستان وجود داشته است.
در جنوب غربی این قلعه و به فاصله ۳کیلومتری آن تعدادی تپه کوچک وجود دارد که سفالهای کشف شده مربوط به دوران پیش از تاریخ است. در این منطقه کتیبهای از سال ۱۱۳۰ هجری قمری (۱۷۱۷ میلادی) مربوط به میرجعفرخان کشف شده است”
برچسب ها: قلعه رستمسیستان
بارها و بارها شنیدهایم که «هر چه سنگ است، پیش پای لنگ است»،
اما اگر از دید مسئولان اجرایی
و یا ناظران به مناطقی بنگریم که هر ساله و به روالی تکراری، دچار عوارض سخت یک نوع طبیعی شده
و خسارت میبینند، آیا نباید به دنبال کسی بگردیم که باید سنگ پیش پای ایشان را برمیداشته،
ولی برنداشته و به فکر برداشتن آن نیست؟!
در حاشیه سیلاب خانمان برافکن در جنوب شرق کشور؛
بارها و بارها شنیدهایم که «هر چه سنگ است، پیش پای لنگ است»، اما اگر از دید مسئولان اجرایی
و یا ناظران به مناطقی بنگریم که هر ساله و به روالی تکراری، دچار عوارض سخت یک نوع طبیعی شده
و خسارت میبینند، آیا نباید به دنبال کسی بگردیم که باید سنگ پیش پای ایشان را برمیداشته،
ولی برنداشته و به فکر برداشتن آن نیست؟!
به گزارش تیاب به نقل از تابناک، اگر از جمله افرادی باشید که به چگونگی تبدیل باران به سیلاب
اندیشیده و میخواهید کشف و شهود کنید، چگونه ممکن است سیل آنقدر سریع باشد که برخی
نتوانسته از آن فرار کرده و محکوم به جان باختن شوند؟ بنابراین، به مسیری خواهید رسید که
ماحصل آن درک اندکی از شرایط زندگی هموطنانمان در جنوب شرق کشور است؛ درکی ناملموس
که گویا برای مسئولان چندان حاصل نشده که اگر شده بود، اوضاع مناطقی همچون بلوچستان این نبود.
بسیاری از هموطنان بلوچمان را دچار مشکلات جدی کرده و خساراتی به همراه آورد که گاه معادل
آوارگی برخی خانوادههای ساکن خانههای خشتی، کاهگلی و حتی کپرنشین بود.
این رویداد نامبارک به سرعت در روزهای بعد و به دنبال جابجایی ابرهای بارانزا به دیگر نقاط
کشورمان نیز کشیده شد تا مردمان شهرهای مرکزیتر همچون توابع استان کرمان نیز گرفتار
سیلاب شده و گاه خبر برسد که مجبور شدهاند شب را در گل و لای به صبح برسانند. البته
همه سیلزدگان اخیر تا این اندازه خوششانس (!) نبوده و آماری از جان باختگان در شهرهای
سیل زده هم به گوش میرسد که شمارشان به مراتب از آمار چند هزار نفریِ زخم خوردگان
این بلای طبیعی کمتر است.
ابرها به سرعت آسمان را تیره میکنند و هواشناسی هم نه پیشبینی میکند و نه اگر کرد،
ضرورتی برای اعلام خطر میبیند و حتی اگر این ضرورت را احساس کند، راهی برای اعلان خطر
در اختیار دارد تا با شروع بارانهای دانه درشت، زمین خشک و سله بسته توان نفوذ را به سرعت
از دست داده و آبهای سطحی بر پایه اصل سادهٔ اختلاف ارتفاع به جریان بیفتند و در مسیر اینقدر
به یکدیگر بپیوندند تا در نهایت سیلی شده و بیهیچ مانع، بر زندگی همه جانداران بتازند.
همین ماجرای ساده و چند سطری، اگر با آن روبهرو شوید، در عالم واقعیت به اندازهای هولناک و
سریع رقم میخورد که با گذشت چند روز و بر جای ماندن لاشه حیوانات وحشی، تازه شاید
بتوان درک کرد که سیلاب از چه سرعت و شدتی برخوردار بوده است.
آن دقت کنید، تا دریابید برخی از مسیرهای آسفالته (و نه راههای بیبهره از این نعمت اولیه) در
بخشهای متعددی به گونهای عجیب فرو رفته و از جنس بتن ساخته شدهاند؛ ساختاری عجیب
که حدس زدن درباره چرایی بهکارگیری این روش در ساخت آن، به ویژه در موقعیت کویری
منطقه بسیار دشوار خواهد بود، ولی آشنایی به بارانهای سیلآسایی که هر ساله در
منطقه میبارد، حدس کارکرد این فرورفتگیها را آسانتر خواهد کرد.
این ساختار قدیمی که جایگزین پل شده، در حقیقت مکانیزمی برای حفط راه ارتباطی پس از
گذر سیلابهای مخرب بوده و این گونه کار میکند که در مسیر عبور آبهای طغیانگر ساخته
شده تا وقتی مسیر زیر آب رفت، به رغم قطع شدن جاده در این نقاط، سیلاب نتواند جاده را
ویران کند و با خود ببرد تا با پایین رفتن آب، جادهٔ ناهموار قبلی حفظ شده باشد؛ مکانیزمی ابتدایی
که چه بسا با توجه به پیشینه اجرا، بهترین و ارزانترین راهکار برای حفظ راه ارتباطی، پرهیز از ساخت پل و... بوده است.
همچون خانههای کپری و سطح پایین رفاه مردم منطقه به آن افزوده شود، حاصل کار این خواهد شد
که با آغاز بارانهای سیلآسا، هر کسی پای دویدن داشته باشد، به ارتفاعات خواهد گریخت؛
رویدادی که شاید باور ناپذیر به نظر برسد، ولی متأسفانه کاملا واقعی است.
این صحنههای تلخ که هرگز به زبان تصویر روایت نشده و بازتابی در رسانه ملی پیدا نمیکنند،
هر ساله در بسیاری از نقاط کشورمان تکرار میشوند و اینقدر این رنج پیاپی برای مردم سختی
کشیده عادی شده که هیچ کدامشان به دنبال فریاد زدن درد نیست.
کافی است از شهر نامآشنا و مشهوری همچون چابهار، کمتر از یک ساعت رانندگی در محورهای
دور و اطراف را به جان بخریم تا به شهرها و روستاهایی برسیم که گاه حتی از نعمت برق هم
محروم ماندهاند، چه برسد به نعمتهای مدرنی همچون گاز، تلفن، ساختمان مدرسه و ...!
این سطح از زندگی نه با فاصله گرفتن از شهرهای پر آوازه مانند چابهار، که تقریبا به
گونهای مشابه در بسیاری از توابع شهرها و شهرستانهای جنوب شرقی کشور قابل تعمیم
بوده و کاملا رواج دارد تا هر ناظری را به فکر فرو ببرد که چگونه است به رغم پیشرفتهای
متعدد به وقوع پیوسته، نه تنها سطح رفاه این مردمان تغییر چندانی نکرده، بلکه حتی
تدابیر مقدماتی برای رهایی این هموطنانمان از بلایایی طبیعی رایج و تکراری به کار بسته نشده است؟
گویا نه تنها سهم این مردمان در کارهایی همچون محرومیت زدایی، ساخت و سازها و پروژههای
عمرانی، بهرهمندی از امکانات و... مغفول مانده، بلکه دوری از مرکز، کاری کرده که مشکلات
ابتداییتر ایشان مانند بیبهره بودن از سیستمهای ساده زهکشی آب و یا حتی سادهتر،
لایروبی آبراههها و رودخانهها، حتی در سفرهای متعدد استانی در دولت اخیر هم، دیده نشود
تا بارشهای هر ساله در منطقه به وقوع حادثهای غیر مترقبه (!) گره بخورد!
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: سیل بلوچستان
قلعه ناصری ایرانشهر پس از قلعه بمپور بزرگترین و مهمترین قلعه خشت گلی در بلوچستان
محسوب میشود. این قلعه سال ۱۲۶۴هجری شمسی به دستور ناصرالدین شاه
قاجار طی هفت سال توسط استاد «حسین معمارباشی کرمانی» ساخته شد.
این قلعه پس از قلعه بمپور از مهمترین قلعه های ایرانشهر محسوب می شود و
در گذشته از آن به عنوان مرکز حکمرانی بلوچستان استفاده می شد. با توجه به
اسناد به جای مانده ناصر الدوله فرمانفرما که در سال ۱۲۵۸ هـ .ق حـاکم کـرمان
و بلوچستان بود، پیشنهـاد ساخت یک دژ نظامی بزرگ را در فهرج یا پهره (نام قدیم ایرانشهر)
به ناصر الدین شاه قاجار می دهد.
ناصرالدین شاه در سال ۱۲۶۴ هـ .ق با ساخت قلعه موافقت می نماید و بدین ترتیب کار ساخت
قلعه توسط شخصی به نام حسین معمارباشی کرمانی در مدت ۷ سال به اتمام می رسد
و قلعه ناصریه نامیده می شود. پس از آن مرکز حکمرانی بلوچستان از بمپور به ایرانشهر
منتقل می گردد. این قلعه در زمان حکومت دوست محمدخان بارگزائی به قلعه
دوست محمدخان معروف می شود تا اینکه در سال ۱۳۰۷ هـ .ش در اختیار
نیروهای دولتی قرار می گیرد و به نام قلعه ایرانشهر شهرت می یابد.
قلعه فوق در ابعاد ۱۹۴×۱۹۴ متر یعنى در زمینى به مساحت ۳۷۶۳۶ مترمربع ساخته شده است.
حصار اطراف آن به ارتفاع ۶/۷ متر و ضخامت ۴/۵ متر بصورت توپُر است. مجهز به دو نوع
تیرکش دورزن و نزدیک زن مىباشد و تیرکشهاى آن حالت عریب دارند. قلعه داراى
۷ برجک و ۲ برج در جلو مىباشد و شامل سرباز خانه، قورخانه، مسجد، حمام،
اصطبل، حوضخانه، شاه نشین، عام نشین، باغ و … بوده است. در سال
۱۳۵۹ ه.ش توسط عده اى ناآگاه به ارزش میراث فرهنگى کلیه ابنیه
داخل قلعه تخریب و همسطح شده است تنها حمام قلعه در پایینتر از
سطح زمین بصورت ویرانهاى باقى مانده است. حمام داراى تون،
حوض خانه و چاه فاضلاب است از هنرهاى جالب معمارى حمام کاربرد
لوله هاى سفالى به اندازه ۶ اینچ مىباشد که به منظور تهویه هواى
حمام و تخلیه فاضلاب کار گذاشته شده اند. مصالح بکار رفته در حصار ها
و برجهاى باقى مانده، خشت خام و آجر ۲۰×۳۰ سانتىمترى و ساروج بوده است
طاقهاى آن به صورت ۲۰ سانتى مترى و جناغى بودهاند که بىنظیر هستند.
آب موردنیاز بوسیله یک رشته قنات وارد قلعه مىشده و پس از ذخیره در
حوضخانه ها به منظور زراعت و استفاده در آبیارى باغات که در شمال قرار داشته اند
از آن استفاده مىشده است. در بالاى دیوار از داخل قلعه معبرى به عرض بیش از
یک متر در ارتفاع ۵ مترى از زمین براى گرد نگهبانان و جان پناهى با متوسط ارتفاع ۱/۷
متر براى جلوگیرى از دید خارج تعبیه شده است. در روى جان پناه سوراخهایى (مزقلها)
با شیبهاى متفاوت تعبیه شده که مدافعان از آن محلها بصورت نشسته و یا ایستاده
لوله تفنگ را جهت مقابله با دشمن از آنها خارج مى نمودند. به جز برجهاى دروازه
در زیر سایه برجها، آسایشگاه سربازان قرار داشته که برجهاى مذکور نیز مشابه
دیوار داراى جان پناه یا مزقل هاى دفاعى با شیبهاى متفاوت بودهاند. قلعه در
گذشته داراى ۱۵۰ اطاق در اندازه هاى مختلف با چهارحیاط مجزا بوده است.
تاریخچه قلعه ناصرى :
شاهزاده فیروز میرزا فرمانفرما در زمان حکومتىاش در کرمان سفرى به بلوچستان
و بازدیدى از قلعه بمپور داشته است (۱۲۶۴ه.ق). چون قلعه بمپور مرکز قشون
دولت بود رو به ویرانى نهاده بود و تعمیر آن نیاز به هزینه زیادى داشت، به
پیشنهاد وى و موافقت ناصرالدین شاه قاجار قلعه اى در پَهره (ایرانشهر فعلى)
ساخته شد کار ساختمانى آن در سال ۱۲۶۴ ه.ق توسط معماراستاد حسین
معمارباشى شروع و در سال ۱۲۷۱ ه.ق به اتمام رسیده است. هدف از
ساخت این قلعه انتقال مرکز حکومت بلوچستان از بمپور به ایرانشهر بوده است.
تا سال ۱۲۸۶ ه.ق قلعه تحت تسلط قواى قاجار بوده، اما به علت ضعف حکومت
مرکزى به دست قواى بلوچ و احکام محلى مىافتد. سربازان قاجاریه پس از
شکست به طرف کرمان حرکت مىکنند و خبر اشغال قلعه را به والى کرمان
مىرسانند. از طرف والى عدهاى فرستاده مىشوند که قلعه را از دست بلوچها
خارج نمایند اما موفق نشده و مجبور به بازگشت مىشوند. در این زمان بهرام
خان حاکم سرباز خود را به ایرانشهر مىرساند و قلعه را در دست مىگیرد.
تا سال ۱۲۹۴ ه.ق بهرام خان حاکم بلوچستان بوده و پس از وى برادر زاده اش
به نام دوست محمدخان به حکمرانى بلوچستان مىرسد و تا سال ۱۳۰۷ ه.ش
دولت مرکزى هیچگونه تسلطى بر بلوچستان نداشته است. قواى دولتى در سال
۱۳۰۷ ه.ش به دستور رضاخان عازم فتح قلعه مىشوند و قلعه به تصرف آنها در
مىآید و دوست محمدخان به اسارت قواى دولتى در مىآید و لازم به ذکر است
این قلعه به نام دوست محمد خان نیز معروف است. قواى دولتى در قلعه مستقر مىشوند
و کم کم کل بلوچستان به تصرف قواى دولتى در مىآید. در سال ۱۳۵۹ ه.ش
بعد از پیروزى انقلاب اسلامى شهردارى ایرانشهر نسبت به تخریب ابنیه
داخلى اقدام و آثارى از گذشته در آن باقى نمىگذارد. بلایى بر سر قلعه وارد
مىآورد که تاکنون هیچ دشمنى بر آن وارد نکرده است.درسالهای اخیرمیراث
فرهنگی حصاراین قلعه رابازسازی نموده است.
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: قلعه ناصرایرانشهربلوچستان
در فرهنگ های مختلف برای مراسم عزا اعم از مراسم مذهبی و غیر مذهبی
خواراکی های خاص خود را دارند. خوراکی هایی که به تعداد فرهنگ های موجود
در ایران تنوع دارد. حلوا یکی از خوراکی هایی ست که جنبه عام دارد. اما در این
بین خوراکی هایی نیز هستند که بیشتر جنبه نذری و خیرات دارند که در سیستان
غذای قلور و نان های روغنی چلبک و قتلمه از این دست می باشند. قلور از غذاهایی ست
که خاص مراسم عزا و نذری های مردم بوده و در محرم در اغلب نقاط سیستان این غذا
به عنوان نذری پخته می شود.
اما قصه نان های روغنی چلبک و قتلمه کمی متفاوت است؛ این نان ها بعنوان
خیرات توسط صاحبان عزا برای فردی که تازه فوت شده داده می شود. در زمان های
نه چندان دور روز های هفتم(یک هفته مرحوم) و بیست و یکم(سه هفته) و اولین
عید(سال) بعد از فوت متوفی پخت و تقسیم می شده است.
طرز تهیه این دو نان روغنی بسیار شبیه هم است و ظاهرشان نیز همینطور.
که در زیر طرز تهیه چلبک آورده شده است.
مواد لازم: آرد، روغن
طرز تهیه نان روغنی چلبک (نانی برای مراسم عزا)
بعد از تهیه خمیر، می گذارند خمیر مدتی بماند تا ور بیاید؛ در این حالت خمیر هم باد
می کند و هم اینکه طعم ترشی به خود می گیرد. که در سیستان
به آن ترش شدن آرد می گویند.
برای رفع ترشی آرد دوباره آرد را ورز می دهند و خمیر را بصورت گردی هایی
انداره یک مشت درست می کنند.
خمیر را پهن کرده و در روغنی که از قبل داغ شده سرخ می کنیم. رنگ خمیر
بصورت تقریبا شکلاتی روشن که در آمد و احساس کردیم لایه های داخل خمیر پخته
شده از داخل روغن بر می داریم و می گذاریم کمی سرد شود.
البته بهتر آن است که خمیر زیر روغن باشد تا یکدست سرخ شود.
برای مصرف چلبک با توجه به ذائقه مصرف کننده با شکر یا بدون شکر استفاده می شود.
آنگونه که شکر را روی چلبک پاشیده و استفاده می کنند.
عکاس: حسین مقدم
پ.ن:
همانگونه که ذکر شد طرز تهیه چلبک شبیه به هم.است و همچنین کارکرد های این دو نوع نان روغنی. به این دلیل مطالب این دو پست زیاد با هم فرق نمی کند.
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: نان روغنیبلوچستان
کوههای منحصربهفرد و زیبای مریخی که در جاده چابهار به گواتر دیده میشوند،
از زیباترین مناظر طبیعی ایران هستند که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
حدود 40 تا 50 کیلومتر پس از چابهار به سمت بندرگواتر، کوههایی در سمت
چپ جاده نمایان میشود که به کوههای مینیاتوری یا مریخی معروفند.
وجود این کوهها با توجه به منظره کاملا متفاوتی که در سمت راست
جاده و رو بهسوی دریا وجود دارد، باعث میشود تا یکی از زیباترین
جادهها و مناظر طبیعی استان سیستان و بلوچستان بهوجود آید
که به دلیل عدم معرفی، کمتر مورد بازدید قرار گرفتهاند.
این کوهها که از منحصربهفردترین کوههای ایران است، به ثبت و
حفاظت محیط زیست نیز در نیامدهاند تا دست کم به این
وسیله نامشان در فهرست مناظر زیبا و بینظیر ایران بهجا گذاشته شود.
کوههای مریخی مناظری از کوههای کره ماه را برای انسان تداعی
میکنند و جنس رسوبی آنها و همچنین فرسایش خاص کوهها موجب
ایجاد شیارها و تراشهای زیبایی شده است که گویی نقاشی ماهر
آنها را به تصویر کشیده است.
این کوهها که چاک چاک هستند و شکلهای نامانوس دارند و فاقد
پوشش گیاهی هستند و به خاطر غیرعادی بودنشان، در سالهای
اخیر و در میان گردشگران، به کوههای مریخی شهرت یافتهاند،
نمونههای بدبوم (بدلند) هستند که پدیده بومشناختی ویژهای است.
رنگ تقریبا سفیدرنگ کوه (چیزی میان طوسی و سفید) با
واریزههای بسیار در پای آن، وجود گرما و حرارت و شرجی هوا
و رطوبت نسبتا بالا و سوی دیگر آن دریا که بهاین منظره آغوش گشوده است،
مناظری رویایی و تخیلی را در ذهن بیننده پدید میآورد. همین منظره
منحصربهفرد که جاده چابهار ـ گواتر آن را به دو نیم تقسیم کرده،
باعث شده تا این جاده به یکی از زیباترین جادههای ایران
تبدیل شود. یکسو کوههای مخروطی مریخی با آن رنگ
خاکستری خیالانگیز و سوی دیگر دریای سبز و ماسههای
اندکی سرخ با درختچههای بیابانی در کرانه آن.
دشت که در میان جاده آبگیر میشود، تالابهایی را پدپد میآورد،
که در سوی دریا صورتی است و در سوی کوه خاکستری مایل
به سفید. جایی که به آن تالاب صورتی میگویند. این جاده که
با سراشیبیها و سربالاییهای بسیار، نمایان شدن گاهبهگاه
دریا در سمت چپ و نظاره منظره از ارتفاع، از جاذبههای
خاص گردشگری در استان سیستان و بلوچستان است.
برچسب ها: کوه های مریخی
مهتاب نوروزی
مهتاب نوروزی (درگذشتهٔ ۲۴ تیر ۱۳۹۱ در روستای قاسمآباد بمپور) مشهورترین
سوزندوز بلوچستان ایران بود.
تعدادی از آثار مهتاب نوروزی در مجموعهٔ سعدآباد تهران نگهداری میشود.
لباسهای درباری که او به همراه دیگر سوزندوزان بلوچ به سفارش فرح دیبا،
ملکهٔ سابق ایران در دههٔ پنجاه خورشیدی دوختهبود، از جمله این آثار است.
زندگی:
مهتاب نوروزی از کودکی سوزندوزی میکرد و در شانزدهسالگی هم استاد شد
و در مجموع به مدت ۶۳ سال به سوزندوزی ادامه داد.
او این هنر را از مادرش یاد گرفته بود.مهتاب هیچوقت ازدواج نکرد و
همیشه تنها بود؛او در این باره میگفت:
وقتی خواستگار برایم میآمد یک تکه پارچه برمیداشتم و میرفتم توی یک اتاق
سوزندوزی میکردم. هیچ وقت هم عاشق نشدم چون آن زمان رسم نبود که
شوهر را ببینی. فقط باید به حرف خانوادهات گوش میکردی اما من هیچ وقت
دل به هیچ مردی ندادم! خانوادهام هم که وقتی فهمیدند دلم نمیخواهد ازدواج کنم
دیگر کاری به کارم نداشتند.
با این وجود اما میگفت که همهٔ دختران روستا فرزندانش هستند و به همهٔ آنها
سوزندوزی یاد میداد.
او نزدیک به ۵۰ سال روی پارچهها، نقش بلوچ زد تا آنجا که در چهار سال گذشته
بهخاطر دیسک کمر، از ادامهٔ کار باز ایستاد.علاوهبر مشکلات کمرش به آلزایمر هم مبتلا شده بود
و برای همین در سالهای آخر عمرش نزد برادرزادهاش، زینب نوروزی که
حالا خودش استاد سوزندوزی شدهاست زندگی میکرد.
ادارهٔ میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان از سال ۱۳۸۶ برای او ۱۶
سال سابقهٔ کار در نظر گرفت و بر اساس آن به او حقوق
بازنشستگی میپرداخت. پس از تقدیری که فرهنگستان هنر
از مهتاب نوروزی و سیزده هنرمند دیگر در برنامهٔ «گنجینههای از
یاد رفتهٔ هنر ایرانی» در سال ۱۳۸۶ انجام داد به سالها تلاش او
در ادارههای مختلف استان سیستان و بلوچستان برای دریافت
حقوق بازنشستگی و بیمهشدن پایان داده شد و مقرری در پنج سال
آخر عمر مهتاب نوروزی که به دلیل کهولت سن و کمبینائی دیگر قادر
به سوزندوزی نبود، پرداخت شد.
در نهایت او در شامگاه جمعه ۲۴ تیر ۱۳۹۱ در زادگاهش روستای قاسمآباد
در هفتکیلومتری بمپور در سن ۷۸ سالگی درگذشت.
آثار:
دستآفریدههای این بانوی سوزندوز در نمایشگاههای داخل و خارج از
ایران بارها به نمایش درآمده و نظر همگان را به خود جلب کردهاست.
کارهای ایشان بارها به فرانسه رفته و در مزونهای مختلف آن دیار به
عنوان کار تکمیلی لباسهای فاخر مورد استفاده قرار گرفتهاست.
این بانو به جز سوزندوزی در پریواردوزی، سیاهدوزی، آینهدوزی،
سکهدوزی و رودوزی نیز در منطقهٔ سیستان و بلوچستان سرآمد
همگان بود و اکثر دختران این خطه از هنر و دانش وی بهرهمند شدند.
او در جوانی بهخاطر ظرافت بیمانندی که در کار سوزندوزی داشت، انتخاب شد
تا بر لباسهای فرح دیبا نقش بزند که اکنون در مجموعهٔ سعدآباد بهنمایش
گذاشته شدهاند، بیآنکه نامی از این هنرمند برجسته در کنار آنها آورده شده باشد.
فیلمهای مستند زیادی از زندگی این هنرمند برجستهٔ صنایع دستی شاخته
شدهاست، اما کمتر کسی او را میشناخت یا از او سراغی میگرفت.
تقدیرها:
مهتاب نوروزی از وزارت ارشاد نشان درجهٔ یک هنری گرفت و قرار بود مهر اصالت
یونسکو را هم دریافت کند.
همچنین در سال ۱۳۸۶ فرهنگستان هنر از مهتاب نوروزی و سیزده هنرمند دیگر
در برنامهٔ «گنجینههای از یاد رفتهٔ هنر ایرانی» تقدیر کرد.
برچسب ها: مهتاب نوروزیسوزن دوزی
بلند ترین نقطه شهرستان زابلي(مهرستان) ، رشته کوه بیرک(beark ) است که از مرکز زابلی
شروع و پس از گذشتن از شهرستان خاش و اتصال به کوههای تفتان ، زاهدان و بیرجند به کوههای بینالود
در استان خراسان متصل میشود و از مناطق چهار گانه تحت حفاظت محیط زیست است که بیش از
هفتادوسه هزار هکتار وسعت دارد و قله این کوه ارتفاع دومین قله بلند استان پس از تفتان در
استان می باشد که دارای آب و هوای مطبوع و معتدلی می باشد.
کوه بیرک علاوه بر کاربردهای مهم و استراتژیک دارای طبیعتی بسیار زیبا و در خور توجه
با گونه های فراوان و پوششی غنی از درختان بنه ،بادام کوهی ، زیتون وحشی
، انجیر ، ارزن و... می باشد و تاکنون بیش از هفتادو پنج نوع ازگیاهان داروئی از قبیل ازگند
، کلپوره ، گواتک ، مور ، طوتری ، آویشن و ... در اين منطقه شناسایی شده است و در
سال های پر آب بسیاری از مردم و اهالی منطقه جهت جمع آوری این گیاهان و سایر
صمغ های داروئی و همچنین قارچ های محلی به این منطقه می آیند همچنین از
کوه بیرک به لحاظ وجود گونه های جانوری از جمله یوز پلنگ ، قوچ ، بز کوهی ،
گرگ ، کفتار، شیر ، خرس ، سمور سنگی و پرندگان نادر مانند کبک ،
تیهو ، بلبل کوهی ، انواع عقابها و ... یاد میشود.
وجود غارهای طبیعی با طول بیش از 100متر- وجود انواع معادن از قبیل آهن ، منیزیم ،
پنبه نسوز ،تالک و ... نیز از دیگر مزایای این کوه عظیم و شهرستان میباشد.
در اين رابطه مدير كل حفاظت محيط زيست سيستان و بلوچستان گفت:
كوه بيرك تنها منطقه حفاظت شده در شهرستان زابلي (مهرستان) مي باشد
كه 73هزار هكتار وسعت دارد و امتداد آن به شهرستان خاش مي رسد.
خسرو افسري در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)
منطقه سيستان و بلوچستان افزود:كوه بيرك يكي از مناطق بكر و زيبادر شهرستان
زابلي است كه جانوراني همچون پلنگ؛خرس سياه؛كل و بز؛قوچ و ميش درآن زندگي مي كنند.
وي گفت: كوه بيرك داراي جاذبه هاي گردشگري و كوهنوردي فراواني همچون
آبشارهاي حشاني؛ تاجاني؛ گيشتوك و دره هاي پرجاذبه ماهاني؛رضي و گتي مي باشد.
وي ادامه داد: منطقه حفاظت شده كوه بيرك با گستره بيش از 70 هزار
هكتار در سراوان مهمترين زيستگاه پلنگ در بلوچستان ايران است كه اين گونه يكي
از بزرگترين نژادهاي پلنگ در دنيا را نيز تشكيل مي دهد.
وي تصريح كرد: وزن يك پلنگ از اين گونه بالغ به 90 كيلوگرم و طول بدنش به
180 سانتي متر مي رسد و رنگ هاي سفيد، زرد، زرد قرمز يا زرد
خاكستري در خالهاي اين حيوان وجود دارد.
مدير كل حفاظت محيط زيست سيستان و بلوچستان اظهار كرد: اين نوع پلنگ ايراني
زندگي در نقاط جنگلي و كوهستاني، ارتفاعات بالاي سه هزار و 500 متر،
نواحي پردرخت و صخره اي و نزديك رودخانه را ترجيح مي دهد.
وي خاطر نشان كرد: خوراك اصلي اين جانور گوسفند، بز وحشي و گاهي
خوك وحشي است و در صورت كمياب بودن شكار، از پرندگان، چرندگان
و حيوانات كوچك ديگر نيز تغذيه مي كند.
گفتني است: كوه بيرك 2410متر ارتفاع رارد و شهرستان زابلي
(مهرستان) در دامنه آن قرار گرفته است.
لازم به ذكر است طي مطالعات سال1386معادن سنگ تالك؛سنگ آهن؛سنگ
آلومینیوم و گرانيت در اين منطقه شناسايي شده است.
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: کوه بیرکبلوچستان
صنایع دستی بلوچستان(روپگ)
روپگ چیست؟روپگ همون جاروه کجراست که بلوچا برای تمیز کردن خانه به قول کجرا برای گرد
گیریخانه ها از آن استفاده می کنند و بهترین روپگ های در بلوچستان یافت میشود .
و از قدیم وندیم مورد استفاد قرار
میگرفته.وقدرت گرد گیری آن برابر با یک جاروبرقی2000 وات می باشد .
وبا قیمتی مناسب در اختیار مردم قرار میگیرد
که قیمت آن برابر با یک هزارم قیمت جارو برقی می باشد .
یکی از معروف ترین سازنده گان روپک ها در روستای حمیری مهرک می باشد که روپک های خوش دستی می بافند
که خوش دست وزیبا می باشند.
ومتاسفانه بعضی از مردم از شاخه های روپک به عنوان دور کردن
گوشت ها بعد از غذا استفاده می کنند.(خلال دندان)
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهبلوچستان
برچسب ها: صنایع دستی بلوچستانبلوچستانپسکوه
مفهوم گل فشان در زمین شناسی
گل فشان مخروطی است از گل که هنگام خروج گاز از لابه لای گلهای مرطوب سطح زمین شکل میگیرد.
پرتاب شدن سریع گلهای روان و آبکی که با حباب و صدا همراهند و معمولا سرد نیز هستند، کمکم مخروطی از
گل را تشکیل میدهد که گل فشان نامیده میشود. بعضی معتقداند که گل فشانها در مناطق آتشفشانی ایجاد میشوند
اما تعداد زیادی از آنها در مناطقی قرار دارند که آتشفشانی نیستند . در هر حال ، گل افشانها عارضههای طبیعی
و مخروطی شکلی هستند که در آنها خروج گل با خروج گاز همراه است
منشا گل فشانها عدهای معتقدند که گل فشانها منشا تکتونیکی دارند و علت بوجود آمدن آنها را عامل فرو رانش و سای
ر فشارهای ناشی از حرکات تکتونیکی میدانند. عده دیگری نیز گل فشانها را از پی آمد بعدی آتشفشانها به شمار میآورند
و منشا آنها را به آتشفشانهای قبلی موجود در منطقه مرتبط میدانند. آشکار است که گل فشانها بیشتر براثر فشار
گازهای هیدرو کربنی و یا احتمالا بخار آبی که از اعماق زمین به طرف سطح صعود میکنند تشکیل میشوند. به
این معنی که گازهای مزبور ضمن صعود و عبور از لایههای سست سنگی و اشباع از آب آنها را به صورت گل
درآورده و با خود به سطح زمین حمل میکنند. اما با این همه نمی توان منشا و
تشکیل تمام گل فشانها را به صورت یکسان توضیح داد.
اهمیت گل افشانها
گل فشانها از دو نظر دارای اهمیت هستند.
از نظر مطالعات زمین شناسی : وجود گل فشان در هر منطقه نشان دهنده فعالیت تکتونیکی جوان و زونهای ضعیف
یا گسله است و در آن احتمال وقوع زلزلههای نسبتا خفیف زیاد است. و همچنین تشکیل گل فشان در یک
منطقه ممکن است که با آتشفشان و نواحی فرو رانش منطقه در ارتباط باشد.
از دیدگاه اقتصادی: گل فشانها میتوانند تا حدی معرف وضعیت درونی زمین در منطقه و نیز نشان دهنده وجود منابع
آبهای زیر زمینی ، گازهای هیدروکربنی و نفت باشد. و همچنین متصاعد شدن گازهای گوگردی از آنها در بعضی از
مناطق باعث شده تا گل فشان به رنگ زرد یا نارنجی درآید و یا اینکه ارتباط داشتن گل فشان با
آبهای شور زیر زمینی باعث پف کردن زمینهای پایین دست آن میشود.
مناطق گل فشانهای ایران
گل فشانهای شمال شرقی
گل فشانهای جنوب شرقی (بندر تنگ(
گل فشانهای بلوچستان غربی (ناپگ - عین-سیصاد-سند میرسوبان وگل فشان تالاب)
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: گل افشان
كوه گیتیگ
كوه گیتیگ در حدود 580 متر ارتفاع در مركز دشتیاری بین راه نگور و نوبندیان قرار گرفته این قله یكی از
كوههای است كه باعث می شود منطقه دشتیاری از كمبل و وشنام جدا شود كوه گیتیگ در جنوب و
جنوب شرقی دشتیاری قرار گرفته است كه از دو قله 580 و 360 متری تشكیل شده است كه از
مجموع كوههای قارچان كه طول آن حدود 200 متر است كه از روستای ریپگ آغاز و به
كوههای سرباز متصل می شود.
این كوهها زستگاه انواع جانوران و پرندگانی كمیاب می باشد كه می توان به خرگوش ،تیهو،كبك،
جوجه تیغی،گراز،چوكبر،چاهی كبوتر،شغال،روباه،مارها،عقربها،بزكوهی،شاهین نام برد.
همچنین در این كوه لاك پشت و اهو را هم می توان دید.
كوه گیتیگ از مركز شهر چابهار حدوداََ40 كیلومتر فاصله دارد و در دامنه ها ی ان كشاورزی می شود كه
ذرت،ذرت مكی،ارزن،انبه،پرتغال،موز،پاپایا،انواع گیاهان درمانی،خرما،ماش كاشت و برداشت می شود
رود خانه شی از دامنه این كوه گذر می كند.دریاچه گیتیگ در دامنه كوه و نزدیكی روستای شهرستان قرار دارد
همچنین چاه حاكم یا پرتغالیها در روستای گیتیگ قرار گرفته است و قبرستان بزرگ و قدیمی دشتیاری
یا حاكم در پایه كوه نزدیكی قلعه می باشد
همچنین كومب گیتیگ و باغهای مختلف را می توان در این دیار دید سنگ نماهای قدیمی مربوط به
زمان مغولها و كوه گیتیگ نمایی زیبا به دیار دشتها بخشیده است كه باعث می شود كه گرد و خاك
ریگزارهای كمبل به سطح دشتیاری نف.ذ نكنند تاریخ نشان می دهد كه این كوهها جنگ های
مختلفی را در زمانهای گذشته دیده اند كه پناهگاه بومیان از تاراج و حمله مغولان و افغانها بوده است
كوه گیتیگ یكی از مناطق بكر و گردشگری دشتیاری در نزدیكی پلان است كه در
طول فصلهای مختلف دامنه آن پذیرای مسافران و مهمانان می باشد
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: کوه گیتیگ
شعری زیبا در وصف ایرانشهر
سلام ای وسعت ایمان/ سلام ای قلعه شیران/ سلام ای شهر ایرانشهر /دیار مردم ایران/
سلام اي شهرسلطاني /سلام اي شهر قراني/
سلام برنور و برطوبي /سلام اي شهر نوراني / گذرگاه سكندرتو /نشيمن گاه رهبرتو /
تو شهر مير وملايي /پر از پير وقلندر تو/
ديار بلبل بستان /عزیز مردم ا ستان / قمر ماه سخندانان/
خطيب اين بلوچستان/ سلام اي پهره قاجار /سلام اي منزل سردار / سلام بر نوكر وزرگر/
سلام ارباب خوشرفتار/ديار گندم و سبزه /
پر از خرماي خوشمزه /ديار عفت وپاكي /تو خصم مردم هرزه / لباس ورقص و اوازت/
كهور و وشك و دازت / نماد بي نظير تو/
خلوص مردم نازت/ پليوار وچكن دوزی /نشان عشق وپيروزي/ هنرمندند زنان تو /
پي ايمان وبهروزي/عزیزانی زسیستانند/
به ایرانشهر چو مهمانند/خدوم مردم شهرند/عزیز ونورچشمانند/عزيزاني ز بيرجندند /پر از ايمان ولبخندند/
گروهي تاجر وكاسب /بسي محروم و دردمندند /عزيزاني زبزمانند/
زدلگان و ز مكسانند / مهاجرهاي ايرانشهر/
شرافتمند و انسانند/ گروهي اهل سرحدند /بلوچ جد ودر جدند /
گروهي ترك وبنايند/ زقوچان ونهاوندند/
گروهي اهل كرمانند/ زنرماشير وريگانند /گروهي تركمنهايند/ گلانی از گلستانند/
گروهی از سراوانند/ نماد علم و عر فانند/
ز شهر مولوی شهداد/ عزیز قوم مسکانند / ز جالق وزابلی هستند/نماد همدلی هستند /
نمادصنعت دستی /سفالین گلی هستند /
گروهی تاج نیکانند/ ز نیکان شهر و رندانند/ گروهی چابهاری ها /ز بحر پاک عمانند
/ بنازم سر کهورانت /زلال اب نهرانت /
بنازم ملك مير عازم/ به ابتر شهر ميرانت /بنازم شهدرازت را/ نسيم دل نوازت را/
كليران و كنارو را /زمين پاك و نازت ر/
به دتك و دامن كجكوش /ديار مردم پرجوش/ ديار عالمان دين /ديار مردم باهوش/
بنازم مردم سرباز /كه هم شوخند وهم طناز/
بنازم قلعه بمپور/ به اسپندارپر اواز /بنازم نازنين لاشار/ ز ايمان مردمش سرشار/
بنازم راسك وپيشينت/ بنازم مردم اشار /
بنازم خضر بزمانت /معادن را به مکسانت /بنازم جلگه هاشم /بنازم شهر دلگانت /
تمدن های خاموشت /به اب گرم پر جوشت/
به اسپي دژ چون شوشت/ به مردان كفن پوشت / به مرداني كه جنگيدند /
ز بعثی ها نترسیدند/فدا کر دند تن خویشتن/
چو ظلم اجنبی دیدند/بنازم اهل سنت را /محبان ولایت را/بنازم شيعه وسني/
همه اقشار ملت را/ بنازم نخبه هایت را /
به دانش اسوه هایت را / بنازم کو ون چون قم /شکوه حوزه هایت را /بنازم شاعر دینی /
به عبدالله پیشینی /به سعدی در بلوچستان/
به دور از کبر و خود بینی/ بنازم بر تشيع من/ در اين جمع وتجمع من /
صراط مستقيم ديدم /پر از نور و تشعشع من /
بنازم شهر فرهنگی /پر از احساس یک رنگی/ بنازم شهر ایرانشهر /
که به از خاک افرنگی/ امين از سيب وسوراني/
امین از گنگزارانی / تو هستی از بلا نوشان/ به ابتر شهر میرانی
محمد امین سپاهيان
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: شعربلوچیبلوچستان
تباهگ از اصلی ترین غذاهای مخصوص ماه مبارک رمضان که بیشتر در وعده سحری روزه داران تناول می شود
و از مخلوط برنج و دیگر افزودنیهای خوراکی ساندویچ شده در میان گوشت خشک شده تهیه می شود، تباهگ
نه تنها غذای لذیذ و محبوب بلوچ هاست بلکه طرفدارانی در خارج از استان سیستان و بلوچستان نیز دارد.
یکی از ویژگی های بارز مردم ایران زمین پایبندی و توجه به برگزاری آیین ها و آداب و رسوم خاص
سرزمین مادری است و به تبع آن مردم بلوچ نیز همانند سایر اقوام و هموطنان خود در
جای جای کشورمان سنت های خاصی دارند.
آیین ها و آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در میان مردم بلوچ همانند دیگر
مراسم های این قوم تشابه بنیادی
و ریشه ای چه در منطقه مکران و چه درسرحد با هم دارد اما اجرای مراسم ها کم و بیش در
مناطق مختلف بلوچستان متفاوت است.
زنان بلوچ در برگزاری آیین های مربوط به ماه مبارک رمضان نقش کلیدی دارند، مدیریت بیشترین
امورات مربوط به این ماه
توسط آنان طی سنت های خاص به پا داشته می شود و البته حفظ کانون گرم خانواده و تهیه غذاهای
لذیذ از دیگر فعالیتهای زن بلوچ است.
در گذشته های دور که مردم از نعمت برق و وسایل سرمایشی محروم بودند
ساکنان منطقه مکران بعد از قربانی
کردن گوسفند در عید قربان و فطر جهت هدر نرفتن گوشت های مازاد و برای نگهداری آن در مدت
زمان بیشتر گوشت را به لایه های نازک و ورقه های ظریف تقسیم می کردند. پس از آن مخلوطی از
پودر انار ترش، آب لیمو و نمک را به وسیله خمیر بر روی لایه های گوشت مالیده و سپس گوشت ها
را در فضای باز روی بند یا طنابی قرار داده و در مجاورت تابش مستقیم آفتاب قرار می دادند.
همچنین برای جلوگیری از آلوده شدن گوشت ها و نفوذ گرد و غبار، روی آن را با تور یا پارچه های مخصوص
می پوشاندند به شکلی که هوا و نور کافی به گوشت برسد، بعد از خشک شدن گوشت آنرا جمع آوری و در
کیسه های پارچه ای قرار می دادند تا در طول ماه مبارک رمضان و یا سایر ایام سال آن را به تنهایی
و یا همراه با برنج طبخ و مصرف نمایند.
کار آماده سازی خوراک تباهگ از قرن ها پیش در میان مردم بلوچستان متداول بوده و تهیه آن
یک هفته تا ده روز زمان می برد و به همین سبب معمولا بلوچ ها تهیه آن را از نیمه دوم شعبان
آغاز می کنند، مواد اولیه یا همان گوشت از گوسفند یا بز فربه که در زبان بلوچی به
آن پابندی می گویند، تهیه می شود.
از آنجا که تباهگ بدون استفاده از هیچگونه وسایل سرمایشی گاهی اوقات هفته ها و حتی ماهها
در منزل نگهداری می شود هنگام تناول آن را مجددا به مدت نیم ساعت در محلول آب، نمک
و فلفل می جوشانند سپس از آب جدا شده آن برای طبخ برنج استفاده کرده و تباهگ که در این حالت
ملایم شده با روغن سرخ می شود اگر چه ذائقه برخی افراد تباهگ سرخ نشده را ترجیح می دهد
زیرا برخی افراد اعتقاد دارند روغن سرخ شده طعم اصلی گوشت یا همان تباهگ را از بین می برد.
همچنین گاهی اوقات تباهگ را به برنج اضافه کرده و مانند استانبولی میل می کنند.
غذای تباهگ که به تنهایی یا همراه با برنج تناول می شود بیش از همه غذای
مخصوص و مرسوم مردم منطقه
مکران شامل شهرهای ایرانشهر، نیکشهر. بنت، فنوج، کتیج، قصرقند. لاشار، چابهار،
کنارک و سرباز است و
حتی در ایالت بلوچستان کشور پاکستان نیز طرفداران زیادی دارد و در برخی موارد به عنوان تحفه بلوچ ها
به دیگر کشورها حتی تا اروپا و شمال آفریقا سوغات برده می شود.
اگر چه به سبب مدرنیزه و ماشینی شدن زندگی امروزی و فراوانی وسایل سرمایشی تهیه و مصرف
تباهگ در مقایسه با گذشته کمتر صورت می گیرد اما باورهای عمیق مردم بلوچ و احترام آنها به آیین و
سنت های محلی باعث شده است این غذای لذیذ همچنان طرفداران خاص خود را داشته باشد.
برخی گردشگران حرفه ای که به سیستان و بلوچستان سفر می کنند هنگام سفر به منطقه مکران و
دریای عمان لذت سفر خود را با چشیدن طعم تباهگ و خوردن حداقل یک وعده از آن تکمیل می کنند.
گاهی اوقات بلوچ ها از تباهگ به عنوان خوراک اصلی مهمانان خود استفاده می کنند، حتی دیده شده است
از مقامات رسمی دولتی نیز که به مکران سفر می کنند با این غذای سنتی پذیرایی می شود که آخرین آن
در جریان دیدار مردمی هفته گذشته استاندار سیستان و بلوچستان با مردم شهرستان نیکشهر رخ داد.
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: تباهگبلوچستان
تهيه و تنظيم:
مصطفي شه بخش
کارشناس زمين شناسي
اصل اين مقاله در شماره 443 سه شنبه 16 فروردين 1384 درج گرديده است.
مقدمه:
سيستان و بلوچستان با دارا بودن طبيعتي بکر و استثنايي يادمانهاي با ارزش تاريخي و جاذبه هاي
تجاري کم نظير چنان در تحليل گردشگري ملي فراموش شده است که گاهي اوقات به نظر
مي رسد، سيستان و بلوچستان متشکل از مقداري شن ، چند نفر با لباس محلي و تعداد زيادي
بچه شتر ها و گوسفندان لاغر اندام چندين پاسگاه نيروي انتظامي، چند دستگاه وانت مخصوص
حمل با قاچاق، مقدار زيادي مواد مخدر، چند نفر مهاجر افغاني ، شيوع بيماريهاي واگير و اما
حقيقت و ناحقيقت چنان به هم درآميخته اند که شايد فقط ساکنين استان مي دانند که چنين نيست
و متاسفانه بايد گفت که ما هم نمي دانيم که چه داريم و اما بعد، گويا بهتر است که در اين زمينه کنکاش
جستجو مدارانه از نوع حرف دل در جمع با زبان پژوهش انجام پذيرد تا شايد مقبول افتد و تا چهره از
چهره استان برون رود، بدين منظور تصميم به ارايه مطالبي چند در زمينه نمادهاي گردشگري استان گرفته شده است
تفتان به عنوان بحث ثابت اکوتوريسم استان انتخاب گرديده و از جوانب گوناگون مورد مطالعه قرار گرفته است ،
اميد که با شناسايي جاذبه هاي گردشگري راه براي شناسايي استان فراهم شود.
موقعيت حدود و وسعت.
رشته کوه تفتان ميان 28 درجه و 30 دقيقه تا 28 درجه و 5 دقيقه عرض شمالي و 60درجه و 50 دقيقه تا 61
درجه و 15 دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قرار دارد اين سلسله جبال در 42 کيلومتري شمال شهر
خاش ميان بخش ميرجاوه ( از توابع شهرستان زاهدان ) و شهرستان خاش واقع شده است. ارتفاع آن از
سطح متوسط آب خليج فارس 3941 متر و نسبت به دشتهاي اطراف حدود 2000 متر است.
امتداد خط الراس تفتان، شمال غربي و جنوب شرقي بوده ومرز طبيعي ميان نواحي نامبرده بالا محسوب مي شود.
طول اين رشته جبال از آخرين حد جنوب شرقي حدود 12 کيلومتر است.
ساختار زمين شناسي:
رشته کوه تفتان، روي پايه اي رسوبي و آذرين که متعلق به کرتاسه فوقاني وائوسن مي باشد قرار گرفته است
صخره رسوبي پايه تفتان از فليش و آهک هاي محتوي آلوئولين ونوموليت و بخش آذرين آن از سنگ هاي آذرين
( اولترايازيک) تشکيل شده است. فعاليت آتشفشان در خارج از آب صورت گرفته از و پليوسن تا پلنيستوسن
ادامه داشته است . در ابتدا فورانهاي انفجاري و در پايان لاوي گدازه اي بوده اند. اولين فعاليت آتشفشاني
در 20 کيلومتري شمال غربي قله کنوني به وقوع پيوسته است سپس مراکز ديگري در شرق اين
نقطه و در نزديکي قله فعلي تفتان شروع به فوران نموده اند.
محصول آن برشهاي انفجاري با ترکيبي داسيتي و آلگومه اي مي باشد که قسمت اعظم حجم
آتشفشان تفتان را به وجود آورده است آخرين محصول آتشفشاني تفتان برشهاي انفجاري است
با ترکيب ايکنيمبرت وتون در پايان گدازه اي آنذريتي همراه با توفهاي بمب دار بوده است آتشفشان
تفتان در اوايل دوره کواترنري به وجود آمده است که شامل گدازه هاي آنذريتي بوده که بيشتر گدازه ها
از دهانه اصلي و قسمت اندکي نيز از دهانه ديگر که جوانترين قله تفتان مي باشد خارج شده است و
هنوز فعاليت فومرولي (مرحله گازي) دارد.
وجه تمسيه:
برخي بر اين باورند که نام کوه تفتان از واژه ( تفت ) به مهني گرم و سوزان گرفته شده است و اين
تسميه به علت خروج دود آتشفشان مرکب از بخار آب و خاک گاز گوگرد از دهانه آن است مولف کتاب
هفت کشور يا صورالاقليم از اينرشته کوه بنام ( تفتان ) ياد نموده است کوه تفتان در اصطلاح محلي به
( چهل تن ) معروف است و شايع است که چهل تن از راشدين مذهبي در اين کوه ناپديد شده است .
بدين جهت اين کوه را چهل تن ناميده اند و قله شمالي آن نيز به همين سبب به اسم کوه زيارت
معروف شده و در گذشته محل زيارت اهالي نواحي بوده است در سرزمينهاي بلوچستان (کرمان )
از نام چهل تن به احترام ياد مي شود، مردم اين نواحي نام چهل تن را به بلندترين ارتفاعات
مناطق خود داده اند. همانند: چهل تن تفتان ، چهل هزار (در جنوب کرمان ) و چهل
تن بيد خواران در جنوب قله مشير کرمان
قله هاي تفتان:
قله مخروطي و سفيد رنگ تفتان از فرسنگها فاصله به خوبي ديده مي شود اين قله بدون ترديد
يکي از بلندترين و زيباترين قلل شرقي ايران مي باشد. در مجموع تفتان داراي حصار
قله اصلي مي باشد که عبارتند از:
ادامه مطلب
برچسب ها: تفتان شناسی
.: Weblog Themes By Pichak :.