انچه امروز شهر "سراوان" نامیده می شود، تا سال 1307 شمسی روستای کوچکی به نام "شستون" بوده؛ و "شهرستان سراوان" به مرکزیت شهر "سراوان" یا همان "شستون" قدیمی به محدوده وسیعتری از خود شهر اطلاق می گردد. مسلما "سراوان" نام یک منطقه در بلوچستان هست، ولی منطقه "سراوان" ازنقطه نظر تاریخی وجغرافیایی در محدوده بلوچستان شرقی قرار دارد. یقین دارم که دوستان گرامی از وجود مناطق "جهلاوان" و "سراوان" در بلوچستان شرقی - که اکنون در سیطره جغرافیای سیاسی پاکستان هست- بیش از نویسنده این سطور معلومات دارند. منطقه ای که هم اکنون" شهرستان سراوان" نامیده می شود در بلوچستان غربی -جغرافیای سیاسی" استان سیستان و بلوچستان" ایران- قرار دارد. صرف نظر از تقسیمات جغرافیایی و سیاسی، آنچه امروز شهرستان سراوان نامیده می شود هیچگاه جزئی از ناحیه تاریخی و معروف "سراوان" بلوچستان (شرقی) نبوده است. همه مردم سالخورده در شستون و نواحی اطراف بر این باورند که نام و اصطلاح "سراوان" بر این "شهرستان" فقط پس از آمدن "دولت"- یعنی قوای رضا شاه پهلوی- به منطقه رایج شده است. پیش از آن هیچ کس از نام "سراوان" برای این منطقه استفاده نکرده است. من حتی یک نمونه چه در دوران کودکی و چه در دوران میانسالی از سالخوردگان منطقه نشنیده ام که قبل از دوران پهلوی از آن به نام "سراوان" نام برده شده باشد.
برای من روشن نیست که چرا نام این منطقه را در زمان رضا خان به "سراوان" تبدیل کرده اند، همانگونه که نام بسیاری از مناطق دیگر را نیز عوض کرده اند؛ همانند "پهره" که امروز "ایرانشهر" مینامند؛ دزداپ- زاهدان؛ مگس-زابلی و غیره. در این باره و موضوع نام و نامگزاری و هویت بومی، ملی، قومی و محلی مسائل زیادی مطرح است که در حوصله این یادداشت مختصر نمی گنجد. آنچه مسلم است، بر طبق بسیاری از روایات، شنودها و حتی نوشتجات رسمی بارها خوانده و شنیده ایم که "این منطقه "شستون" نام داشت و کم کم که بر وسعت آن افزوده شد "سراوان" نامیده شد". به باور من، این بسیار ساده انگارانه است که خودبخود نام یک منطقه – آن هم پس از وسعت و ساخت و ساخت و ساز- عوض شود، همانگونه که روستا به دهستان و بخش و سپس به شهرستان تبدیل می شود! تقریبا تمامی منابع انترنتی این جمله را کمابیش تکرار می کنند. من البته با این توجیه رسمی موافق نیستم.
اول اینکه در زمان آمدن قوای رضاخان به بلوچستان، بزرگترین قلعه و مرکز سیاسی این منطقه ، قلعه "دزک" بوده و اساسا نام کلی این منطقه از بلوچستان -دزک- بوده است نه "سراوان". همانطور که مرکز سیاسی بلوچستان مرکزی "پهره" بود.
دوم اینکه بعد از شکست حاکمین بلوچ منطقه، قلعه تاریخی دزک به توپ بسته شد و کاملا نابود گردید و بسیاری از مردم پس از مقاومت جانانه متاسفانه کشته شدند. نمونه مقاومت تاریخی مردم این منطقه بلوچستان که پس از گذشت بیش از 80 سال هنوز زبانزد خاص و عام است در محل قلعه دزک روی داد و پسری نوجوان به نام "کادوک" یا "قادربخش" توانست سرکرده لشکریان رضاخان را که "سرهنگ محمد باقر داورپناه" نام داشت را در این درگیریها به قتل برساند. پس از این واقعه، نیروهای دولتی پهلوی، رسما نام "دزک" را به "داورپناه" تغییر دادند، گرچه همیشه مردم بلوچ آن را "دزک" نامیده و می نامند. البته خوشبختانه امروزه دوباره اکثر مردم آن را "دزک" یاد می کنند.
سوم اینکه پس از سقوط قلاع تاریخی بلوچستان همچون دزک و پهره و گسترش نفوذ و سلطه حکومت پهلوی، ساختار سیاسی حاکمیت نوع دیگری از روابط و مناسبات دولتی را جایگزین حکام محلی بلوچ نمود، گرچه در موارد بسیاری نیز بازماندگان، فرزندان و اقوام حکام پیشین کماکان نفوذ داشتند، اما عملا سیاست دولت مرکزی پهلوی در منطقه اعمال میشد. در این بین، دولت پهلوی، این بار به جای" دزک" ، مرکز منطقه را به "شستون" منتقل کرد. ادارات بخشداری، فرمانداری، مدارس دولتی، امنیه (ژاندامری، ارتش و شهربانی)، اداره پست، درمانگاه، دادگاه و دیگر ادارات را به جای "دزک" در شهر "شستون" ایجاد کردند، اما عملا نامی از "شستون" نبردند و آن را "سراوان" نامیدند. بطور رسمی "شستون" و نام آن حذف شد و به جز از مردم بلوچ و عمدتا مسن، دیگر کسی از آن به نام "شستون" یاد نمی کرد. "شستون" نه تنها "مرکز" "شهرستان سراوان" نامیده شد، بلکه حتی "شهر" شستون نیز "سراوان" نام گرفت. کم کم بسیار عادی شد و اکنون نیز همینطور است که مردم شهرها، بخشها، دهات و آبادیهای "شهرستان" شهر "شستون" را شهر "سراوان" می نامند. آنچه بطور رسمی "شهرستان سراوان" نامیده میشود، زمانی شامل شهر "کنونی" سراوان (شستون) و حومه، مگس (زابلی)، سب و سوران، و حتی دورتر شامل سرباز و آشار و ایرکشان نیز بوده است. البته بعدها سرباز، آشار و ایرکشان (ایرفشان) به شهرستان "ایرانشهر" ملحق گردیدند که اکنون "سرباز" مستقلا "شهرستان سرباز" می باشد. البته "مگس" به شهرستان زابلی ارتقاع یافته و "سب و سوران" نیز شهرستان شده است. شهرهای "جالک" (جالق)، "گشت" و "سیرکان" (بم پشت و نواحی)، باضافه حومه شهر و بازار شستون، سرجو، بکشان، هوشک، دزک، مناطق جهلاد و دهوار و ... هنوز هم از شهرهای توابع "شهرستان سراوان" هستند.
با توجه به نکات فوق، نویسنده این سطور همانند مردم این دیار به درستی بر این باور است که نام "شهر" کنونی "سراوان" تا سال 1307 "شستون" بوده: و قبل از آن ناحیه ای به نام "شهرستان سراوان" وجود نداشته است. حال این که نام این منطقه بیش از 80 سال است که "شهرستان سراوان" نامیده می شود، موضوع دیگری است و به نظر بنده، بدون هیچگونه تعصبی، حتی هیچ اشکال و حرجی هم وارد نیست. بگذار "شهرستان سراوان" هم نام تمام منطقه باشد، ولی بخواهیم یا نخواهیم، نام قدیمی آنچه اکنون "شهر سراوان" نامیده می شود، "شستون" بوده است. صرف نظر از گذر زمان، ما نبایستی اسامی باستانی اماکن را به بوته فراموشی بسپاریم. اینکه امروزه، ما سراوان، ایرانشهر، زاهدان، خاش، چابهار، زابلی، قصر قند، جالق و ... داریم، به جای خود، ولی خودآگاهی و دانش به اسامی قدیمی آنها مثل شستون، دزک، پهره، دزاپ، واش (خواش)،چهبار،مگس، گنداوگ، جالک و ... نیز ضروری است؛ و البته لزوما ربطی به دیدگاههای سیاسی نیز نداشته باشد.
در پایان، من نیز شعر زیبای "فوجئ سراوان چندتگ ... آ دزکئ گنجئین دران" را شنیده و حماسه میر کمبر را ارج می نهم. با این وجود، درست است که حماسه میرکمبر مربوط به سده های پیش است، ولی نمی توان به خاطر این شعر نام آن منطقه را "سراوان" نامید. من در مورد تاریخ دقیق سرودن شعر میر کمبر مطمئن نیستم. به احتمال قریب به یقین، شعر مزبور در طی این 80 سال اخیر سروده شده یا نتظیم شده است. لذا این شعر نمی تواند در این مورد مبنا و مدرکی باشد. شاید آنچه اکنون از نام "شستون" به جا مانده، نوع تحریف شده و اشتباهی به نام "شستان" یا "شهستان" بعنوان بخشی از "نام خانوادگی" بعضی از سکنه شهر و "حوزه یک" سراوان در شناسنامه های رسمی مردم است که ماموران غیر محلی "ثبت احوال" زینت بخش "سجلات" مردم این منطقه کرده اند. بقول دوستی شوخ طبع، شاید ماموران و باسوادان غیر بلوچ بر این گمان بوده اند که "شستان" تلفظ اصلی "شستون" بوده، همانگونه که کرمان یا تهران، تلفظ اصلی "کرمون" یا "تهرون" است!
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: سراوان
حکایت زیبایی لهجه های زبان بلوچی...
دانی برچی من گلون من وابو دیست که بهارگاهن من هور رمگون هور کلموک
لیکو زنو یاهوگ سیسوگو چاهی وشاطور منه توار کنن که پایا بهار یهته
بهار یهته من هم که ای سردی زمستان وتون تل پتو پهته باورو نکه شنوکوکی
شیطانی کوپی که سر لاپون ای واب جاهو زت دیستون دنیا کلی بهارگاهنت به
بهار سلامی کفت جوابونی دادت من دور دوارت راه ندهی من گو بله .بیا
گفتی رفیقانت دعوت ندهی خبرش ندهی که من یهتوگون .من گو آیا که مثل من
واب نهنت آیا ماها منتظر ته بوتگنت بله بدار تواریش کنو اچه بدار دنیا
دنیای اینترنتنت حبرش دهون هور گل وشادان ببنت عزیزجان بهار یهته گل
وشادن ببه وت چوک وخانواده فنوچ ما شمی چم انتظارنت ای جدیدن سال بر شما
وشمی خانواده مبارکباد
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: گپ بلوچی
موضوعات مرتبط: عکسهای از پسکوه
برچسب ها: ماشینی که جاسم با ان تصادف کرد
موضوعات مرتبط: عکسهای از پسکوه
برچسب ها: راشد پیرزهی
موضوعات مرتبط: عکسهای از پسکوه
برچسب ها: قعله پسکوه
تقریبا بین سالهای 1286 تا 1290 هجری شمسی در یکی از خانواده های روحانی روستای گشت طفلی بدنیا آمد که بعد ها سبب تحولی عظیم در بلوچستان گردید و او او کسی نبود جز حضرت مولانا سید عبدالواحد سیدزاده معروف به حضرت صاحب فرزند مولانا سید غلامرسول . وی دوران طفولیت را پیش والد بزرگوارش به فراگیری تعالیم اولیه پرداخت و برای ادامه تحصیل به ایرانشهر و اطرافش سفر ها کرد ولی چون تشنگی علم ایشان در این دیار به سیرابی تبدیل نشد به شبه قاره هند سفر نمود . او پس از تحصیل و کسب بهره علمی از محضر اساتید بزرگی چون مولانا خیر محمد شاگرد برجسته قطب الارشاد علامه رشید احمد گنگوزهی و امام الموحدین مولانا حسین علی و پوشیدن خلعت خلافت برای ارشاد و راهنمایی مردم دیار خویش رهسپار وطن گردید و بعد سالها ارشاد مردم موطن خویش دوباره نزد مولانا حسین علی برگشت و پس از طی نمودن مراحل سلوک به اشاره ایشان مدتی را در شهر ملتان به موعظه و ارشاد مردم پرداخت .وی پس از پایان ماموریت خویش در ملتان به سال 1314 هجری شمسی به وطن بازگشت و پس از ورود در سال 1358 هجری قمری مکتب عین العلوم گشت را تاسیس و در آنجا به مدت دو سال به تدریس مشغول گشت
تقریبا بین سالهای 1286 تا 1290 هجری شمسی در یکی از خانواده های روحانی روستای گشت طفلی بدنیا آمد که بعد ها سبب تحولی عظیم در بلوچستان گردید و او او کسی نبود جز حضرت مولانا سید عبدالواحد سیدزاده معروف به حضرت صاحب فرزند مولانا سید غلامرسول . وی دوران طفولیت را پیش والد بزرگوارش به فراگیری تعالیم اولیه پرداخت و برای ادامه تحصیل به ایرانشهر و اطرافش سفر ها کرد ولی چون تشنگی علم ایشان در این دیار به سیرابی تبدیل نشد به شبه قاره هند سفر نمود . او پس از تحصیل و کسب بهره علمی از محضر اساتید بزرگی چون مولانا خیر محمد شاگرد برجسته قطب الارشاد علامه رشید احمد گنگوزهی و امام الموحدین مولانا حسین علی و پوشیدن خلعت خلافت برای ارشاد و راهنمایی مردم دیار خویش رهسپار وطن گردید و بعد سالها ارشاد مردم موطن خویش دوباره نزد مولانا حسین علی برگشت و پس از طی نمودن مراحل سلوک به اشاره ایشان مدتی را در شهر ملتان به موعظه و ارشاد مردم پرداخت .وی پس از پایان ماموریت خویش در ملتان به سال 1314 هجری شمسی به وطن بازگشت و پس از ورود در سال 1358 هجری قمری مکتب عین العلوم گشت را تاسیس و در آنجا به مدت دو سال به تدریس مشغول گشت . اما با کینه بدخواهان همچون بسیاری از بزرگان دین مورد آزمایش الهی قرار گرفت و چند ماهی در زندان مخوف پهلوی بسر برد برادر بزرگ ایشان سید محمد کریم ( پدر مولانا محمد یوسف حسین پور مدیر فعلی حوزه علمیه عین العلوم گشت ) برای رها ساختن وی از جنگال ظالمان دوران تلاش های بسیاری کرد ولی پیک اجل به ایشان مهلت نداد و حین بازگشت مولانا از زندان به سال 1360 هجری قمری بدرود حیات گفت . مولاناچند ماه پس از آزادی از زندان بدلیل نامساعد بدون جو گشت به یکی دیگر از بخش های سراوان بنام جالق هجرت نمود و حدود دو سال در آنجا ماند . دیری نگذشت که اهالی گشت از کردار خویش پشیمان گشته و با اصرار آنها ایشان مجددا به گشت بازگشت . وی پس از فوت برادر و مادر و مرشدش (مولانا حسین علی ) به سال 1366 ه-ق برای تکمیل مقامات عرفان به هرات عزیمت فرمود و با دست باسعادت پیر کامل سلسله نقشبندی حضرت مولانا غوث محمد مجددا بیعت و از ایشان و برادرش خلعت خلافت گرفت . وی مدتی جهت آسایش قلبی و روحی در منطقه حق آباد پسکوه به ارشاد مردم پرداخت و همچنین مدرسه دارالفیوض را در آنجا تاسیس کرد که همکنون مدیر این مدرسه فرزند ارشد ایشان مولانا سید محمد انور می باشد . حضرت صاحب در نیمه آخر عمر تحت آزمایش الهی قرار گرفت و حدود سی سال و اندی به مرض رعشه مبتلا شد پس از ان به بیماری های مزمن دیگری نیز مبتلا گشت از جمله مالاریای مغزی . سرانجام پس از سالها ارشاد و تاسیس مدارس علمیه مختلف و همچنین تالیف کتب مختلف از جمله : احسن المقصود فی توحید المعبود یا کلید بهشت و همچنین تحفه حجاج و مخزن التعویذات علمیه در روز دوشنبه سوم مهر ماه سال 1375 شمسی چشم از جهان فروبست ودر قبرستان پشت حوزه علمیه گشت به خاک سپرده شد
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاه
برچسب ها: زندگی نامه سیدزادهسیدزاده
مولانا عبدالرؤف جنگی زهی متولد 1324 هجری شمسی در روستای پسکوه از توابع شهرستان سورانِ سراوان دیده به جهان گشود .
تحصیلات ابتدائی را در مدرسه ابتدائی روستا و تا مقطع چهارم دبستان ادامه داد. در سن یازده سالگی شوق و عطش شدیدی برای یادگیری علوم دینی در خود احساس نمود و علیرغم مخالفت برخی از اقوام جهت تحصیل علوم دینی به مدرسه عین العلوم گشت ( به مدیریت شیخ الحدیث مولانا محمد یوسف حفظه الله ) عزیمت نمود و مدّت دو سال به تحصیلات ابتدائی پرداخت. پس از آن به مدرسه ی سرجو سراوان ( به مدیریت مرحوم مولانا شهداد رحمه الله ) عزیمت نمود و در آنجا یکسال به ادامه ی تحصیل مشغول گردید.
بعد از آن جهت ادامه ی تحصیلات رهسپار ایالت سند پاکستان گردید و وارد مدرسه دارالهدی سکّر ( به مدیریت مولانا فضل الله شهید ) شده و دو سال آنجا اقامت گزیدند و سپس به ایالت پنجاب عزیمت نموده و به مدرسه بستی مولویان ( به مدیریت مولانا شریف الله رحمه الله ) رفته و یکسال درآن مدرسه به تحصیل علوم دینی پرداختند.
بعد از آن به مدرسه دارالعلوم کراچی رفته و در آنجا بمدت یکسال از محضر اساتیدی همچون مفتی محمد تقی عثمانی، مولانا شمس الحق، مولانا علم الدین بلوچ و دیگر بزرگان کسب فیض نمودند. سپس در اولین سال افتتاح جامعه فاروقیه کراچی به جامعه ملحق گشته و یکسال از محضر مولانا سلیم الله خان کسب فیض نمودند و در این مدّت امامت نمازهای یومیه مسجد عثمانیه( همجوار جامعه فاروقیه ) را به دستور مولانا سلیم الله خان نیز برعهده داشتند.
در آخرین سال برای دریافت مدرک فارغ التحصیلی به مدرسه بدر العلوم رحیم یارخان ( به مدیریت شیخ التفسیر مولانا عبدالغنی جاجروی رحمه الله ) رهسپار گردیدند و آخرین سالتحصیلی را در آنجا و در کلاس دوره حدیث شرکت نموده و از این مرکز علوم دینی فارغ التحصیل گردیدند. سپس به شهر کویته عزیمت نموده و در مدرسه تجوید القرآن مشغول فراگیری علم تجوید بصورت تخصصی از محضر قاری غلام نبی رحمه الله گردینده و از سوی قاری غلام نبی رحمه الله بعنوان ناظم مدرسه منسوب گردیدند که پس از یکسال اقامت در آن مدرسه از دیار علماء رهسپار روستای خویش گردیدند.
از همراهان و همکلاسان مولانا می توان به بزرگانی همچون:
شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید (حفظه الله ) – مدیریت محترم دارالعلوم مکی زاهدان
مرحوم مولانا نورمحمد ریگی – بانی مدرسه علوم دینی حمادیه ی جام جم زاهدان *مولانا شهاب الدین شهیدی (مدظله العالی) – صدر المدرسین مدرسه احناف خواف
مولانا محمد گل کرمزهی*مولانا عبدالحمید کرد تمین*مولانا عبدالرب کرد تمندانی*مولانا عبدالواحد مرادزهی
مولانا نورالله فرقانی*مولانا عبدالروف هراتی* مولانا خدارحم رودینی اشاره نمود.
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاه
برچسب ها: زندگی نامه مرحوم مولانا عبدالروف جنگی زهی
(آب وهوای سیب وسوران پسکوه)
آب و هوای سیب وسوران نسبت به فصول سال متغیر بوده و نیز همچون دیگر نقاط بلوچستان، دارای آب و هوای بری و خشک با تابستانهای طولانی و زمستانهای کوتاه مدت می باشد. طول مدت فصل گرما بیش از چهار تا پنج ماه است تغییر درجه حرارت در روز وشب مانند سایر مناطق کاملاً بری نیست.
هوای نقاط شمال غرب مانند دهستان پسکوه و روستاهای قادرآباد، پیرسیر و حق آباد نسبت به نقاط مرکزی و شرق معتدل تر است و هر چقدر به طرف شرق برویم آب وهوا گرمتر می شود. شاید وجود کوه بیرک و نزدیک بودن به تفتان، موجبات خنکی هوای شمال غرب گردیده و هوای این قسمت را قدری معتدل تر ساخته است. بادهای موسمی در برخی فصول سال بطور پراکنده وزیدن می گیرد.(پایان نامه مسعود دهقان)
«میزان بارندگی»
همچنین بر اساس آمار ایستگاه باران سنجی دهستان پسکوه طی یک دوره پنج ساله مقدار متوسط بارندگی93/76 میلیمتر می باشد که عموماً بیشترین بارندگی در این ناحیه در اواخر پائیز و اوایل زمستان اتفاق می افتد و مقداری هم به صورت رگبار در تیرماه و مردادماه به وقوع می پیوندد. میزان بارندگی از اواخر تابستان تا اواخر پائیز غالباً صفر است.
(استفاده از آب برای اندازه گیری زمان)
یکی از روشهای تقسیم آب، استفاده از «طاس کپل» بوده است. و برای این منظور، از کاسه مسی کوچکی به نام طاس استفاده می کردند، اندازه این طاس در قناتهای مختلف مساوی است، مقدار آبی که در آن جا می گیرد(یک من بلوچی) درحدود یک کیلو و200گرم می باشد. درته طاس سوراخ کوچکی به قطرتقریباً2میلیمتر وجود دارد.که برای جلوگیری از تنگ یا گشاد شدن از طرف داخل یا خارج طاس،مهره ای سربی با یک سکه مسی که سوراخی به همان قطر دارد.در محل این منفذ جوش داده شده است.داخل طاس دارای چهار شیار اصلی وچهار شیار فرعی می باشد.هرشیار اصلی به منزله یک کوت(koUT)هر شیار فرعی به منزله سه کیاس می باشد.
لازم به تذکر است چون هرمن بلوچی دارای 24 کیاس می باشد.هرشش کیاس را کوت خوانند.طاس را در ظرف سفالی بزرگتری به نام کپل که پر از آب است قرار می دهند.آب از منفذ کوچک طاس آن نفوذ کرده پر می شود وبه ته کپل فرو می افتد. دهقان یا میر آب فوراً آن را از آب بیرون وسه بار تکان داده و دو مرتبه روی آب می گذارد ویک گره به ریسمانی که از برگ درخت خرما بافته اند می زند.
اندازه طاس از لحاظ هندسی وهم از لحاظ زمانی در قناتهای مختلف به یک اندازه است لزوماً مدت زمان پرشدن آن نیز مساوی است.مدت زمانی که طاس پر می شود.در صورتیکه دقیق باشد.نیم ساعت است که در این صورت یک طاس میراث نامیده می شود.
گاهی طاس بر اثر سائیدگی یا تنگ وگشاد شدن منفذ آب سبک وسنگین می شود.درنتیجه دیرتر یا زودتر از زمان مقرر پر می شود.لذا طاس دیگری نیز نزد میرآب یا یکی از معتمد ترین محل نگهداری می شود.در چنین موردی اگر کسی نسبت به سبک وسنگینی طاس یا گشاد بودن آن اعتراض می کند.طاس مورد استفاده را با این طاس امتحان می کنند تا میزان کم و زیادی آن مشخص شود.پس نقص را شناسایی نموده به ترمیم آن می پردازند.
تعمییر وخرید طاس نیز به عهده میرآب می باشد.میرآب در واقع مقسم آب ومحافظ می باشد.هر12ساعت از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب یک هنگام نامیده می شود که برابر24طاس میراث می باشد.12طاس را نیم Hangaum هنگام و وشش طاس را تسو(TASSO)می نامند.
هرچند امروزه با متداول شدن ساعت در بعضی از روستاها دیگر کسی از طاس برای سنجش زمان استفاده نمی کند.ولی اصطلاحات وحتی مقیاس های آن محفوظ مانده است وآنها را با ساعت تطبیق داده اند.
(علاوه بر نکات ذکرشده دانستن موارد ذیل نیز ضروری به نظر می رسد)
در قدیم برای تقسیم آب زمینهای کشاورزی از(قنات)قوانین خاصی را اعمال می کرده اند.هر قنات به 12شبانه روز تقسیم می شده است.البته گاهی قناتهایی دیده می شود که به 13 شبانه روز ویا بیشتر از آن تقسیم می شده است.این عمل در نتیجه ظلم حکام واختلاس آنها بوده که از دسترنج مردم تعداد شبانه ها را به نفع خود بیشتر می کردند.شبانه یا شبانه های اضافی را مردم کار یا لایروبی می کردند واصطلاحی نظیر(بیکار)برای آن استعمال می گردد.خان یا حاکم فقط محصول را برداشت می کرد.هرشبانه روز به دو هنگام که هریکی 24طاس وجمعاً48 طاس می باشد که معادل 24 ساعت است.
«طوایف عشایری پسکوه وکوه بیرگ»
طوایف چاری زهی و دهانی در دامنه شمالی کوه بیرگ دست راست جاده یعنی غرب سوران از ده مهندا تا گورناک در مسیر شروع به غرب مستقر می باشد. طوایف شهدادزهی که در مجموع 385 خانوار می باشند در حق آباد و دامنه شمال کوه بیرگ از لشکران تا پالیزان که آخرین نقطه در مرز خاش است مستقر شده اند و بالاخره در کوه بیرک زابلی و پسکوه 114 خانوار از طوایف عبدالزهی-دامنی-گمشادزهی زندگی می کنند که مرکز آنها چد بالا است.طوایف موجود در پسکوه و در مسیر جاده خاش پسکوه وجاده گشت- پسکوه در ییلاق وقشلاق می باشند.
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاه
برچسب ها: پسکوه
جغرافیای بلوچستان
بلوچستان با وسعتی حدود ۵۰۰/۱۸۷ کیلومتر مربع، ۴/۱۱ درصد از مساحت کل کشور را تشکیل داده و از پهناورترین استان ایران میباشد، که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خط استوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ، از نظر جمعیتی از کم تراکمترین بلوچستانهای کشور است. بلوچستان از شمال به خراسان و کشور افغانستان، از شرق به ایالت بلوچستان و نیمروز درافغانستان ، از جنوب به دریای مکران (عمان) و از مغرب به کرمان و هرمزگان محدود میشود.
شمال بلوچستان(سیستان و بلوچستان) ، نگینی است برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند، که بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای دادهاست. کوه خواجه تنها پشته بلندی میباشد که در منطقه مسطح زابل (سیستان) خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت زابل که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلی متر را در سال دریافت میکند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلی متر میرسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش مییابد، خشکسالیهای مخرب توسعه پیدا میکند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظهای را نشان میدهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان میوزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است.
جنوب بلوچستان
جنوب بلوچستان نیز صدفی است که وسعت متنوع اش را با دریای مکران (عمان) گره زدهاست. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی میباشد. مناطق جنوبی بلوچستان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهره گیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصههای اساسی اقلیم منطقهاست. با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانهای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از بلوچستان منابع محدود آبهای زیر زمینی تنها امکانات تأمین آب بشمار میآیند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آوردهاست (۱). با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵- ۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه بلوچستان ۸/۱۳۹ میلی متر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، میباشد (۲). از لحاظ تقسیمات کشوری - بلوچستان دارای ۸ شهرستان، ۳۲ بخش، ۳۰ شهر، ۹۴ دهستان و حدود ۶۳۰۰ آبادی میباشد.
منابع طبیعی
وسعت بلوچستان و تنوع آب و هوایی ،موجب بروز تنوع در پوشش گیاهی و غنای منابع طبیعی تجدید شونده گردیدهاست. حدود ۵۵ درصد از کل مساحت بلوچستان معادل ۰۰۰/۲۵۰/۱۰ هکتار را مراتع در برگرفتهاست که ۳۰۰ هزار هکتار مراتع خوب، ۷۵۰ هزار هکتار مراتع متوسط و ۲/۹ میلیون هکتار مراتع فقیر و خیلی فقیر میباشد. وجود تالاب هامون و امکان تولید علوفه نی و بونی در سطح ۰۰۰/۱۵۰ هکتار با تولید متوسط حداقل ۶ تن در هکتار علوفه خشک (در مواقع غیر خشکسالی) از سرمایههای مهم منطقه به شمار میرود. در بلوچستان بیش از ۱۲۰۰ گونه گیاهی که حدود ۷۰ گونه آن دارای ارزش دارویی و صنعتی میباشد شناخته شدهاست. از جمله میتوان گونههای کهور، کنار، بنه، بادام، جش و گز روغن را نام برد. مساحت جنگلهای بلوچستان که عمدتاً نیمه متراکم و کم تراکم هستند قریب به یک میلیون هکتار میباشد. همچنین حدود ۳/۶ میلیون هکتار را بیابان و شنزار در بر گرفتهاست.what is love ?
A:Luv is wen sum1 breaks ur heart
n d most amazing thing
is tat u still luv them
wid every broken piece…!
سوال : عشق چیه؟
جواب : عشق یعنی وقتی که یه نفر قلب تورو میشکنه
و حیرت انگیزه که تو هنوز با قطعه قطعه ی قلب شکستت دوستش داری!
من هروقت حس درس خوندن بهم دست میده،5 دقیقه دراز می کشم برطرف میشه
از اول ابتدایی تا آخرین روز دبیرستان ، همه معلمها و ناظم ها:
" کلاس شما بدترین کلاسیه که تا حالا داشتم
طرف ، پیاز سرخ میکنه بوی ماهی بره؛ بعد اسفند دود میکنه بوی پیاز بره؛ بعد
پنجره باز میزاره بوی اسفند بره ! تازه کلی هم خوشحاله از این ابتکارش !
انواع عقیده در تولید :
امریکایی : هم خوب کار کنه هم با دوام باشه
انگلیسی : جنسش خوب باشی و مشتری راضی باشه
ایرانی : تا وقتی مشتری میخره سالم باشه بعد که خرید مهم نیست
چینی : فقط ایرانی بخره ... !!!!
سه تا بهترین خوابیدن های دنیا:
1. خوابیدن رو پای مامان وقتی کلی خسته ای
2. خوابیدن رو شونه ی عشقت وقتی کلی تنهایی
3. خوابیدن با چشمای باز وقتی استاد داره درس میده
چهار چیز که حوّا نمی توونست به آدم بگه: 1- آدمت می کنم! 2- از شوهرای دیگه
یاد بگیر! 3- قبل از تو صد تا خواستگار داشتم ! 4- می رم خونه مامانم!
فقط یه ایرانی میتونه
شامپو رو تو یه هفته تموم کنه
و تهش رو با آب قاطی کنه
و یک ماه بیشتر استفاده کنه ... !!!!
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻦ"ﻣﺴﻮﺍﮎ"ﺿﺮﺭ
ﺩﺍﺭﻩ،ﺍﻻﻥ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﺩﺭﺩﻧﺪﺍﺷﺖ ... !!!
همه دور هم جمع میشدیم یواشکی مسواک میزدیم...
اعصاب چیست؟
چیزیست که هیچ کس ندارد ولی توقع دارند که تو حتما داشته باشی.
توقع چیست؟
چیزیست که همه دارند و تو نباید داشته باشی .... !!!!
اولین سوال دخترا در شروع ترم:
استاد منابع امتحانی چیا هست؟
پسرا از استاد در شروع ترم:
استاد نه ونیمُ ده میدین؟؟
ما ایرانی ها اولین کسانی هستیم که کشف کردیم باطری قلمی با ضربه شارژ میشه
مثال:زمانی که باتری کنترل دستگاهی ضعیف میشه و کار نمیکنه تق و تق میزنیم روش
تا مجبور بشه کار کنه!!!
هیچ لذتی بالاتر از این نیس که یه تیکه از سرعت گیر کنده شده باشه و آدم بتونه
2 تا چرخش ماشینشو از اونجا رد کنه..هست خدایی؟! خدایا این لذتارو از ما نگیر..
تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو
می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو ... !!!!
یه روزایی هست که یهو قصد می کنی اتاقتو مرتب کنی...همه ی وسایلتو که می ریزی
بیرون تازه میفهمی چه اشتباهی کردی
شاگرد از استاد پرسید عشق یعنی چی ؟
استاد به شاگرد گفت برو به گندم زار و پرپشت ترین خوشه را بیار
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت:
استاد پرسید: چه آوردی ؟
با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به
امید پیداكردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.
استاد گفت: عشق یعنی همین...!
شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟
استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش
كه باز هم نمی توانی به عقب برگردی...
شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت .
استاد پرسید كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین
درخت بلندی را كه دیدم، انتخاب كردم. ترسیدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی
برگردم .
استاد باز گفت: ازدواج هم یعنی همین...!
و این است فرق عشق و ازدواج
این فهرست چیزی شبیه ۱۰ ساختمان برتر دنیا یا مقالات مشابه نیست! مگرنه چه بسیار است از این دست فهرستهای چندتایی که میتوان آن را با سازهها، خانهها، آسمان خراشها و سالنهای تئاتر پر کرد.
دانلود انیمیشن How to train your dragon 2010-3D با لینک مستقیم و کم حجم
(چطوری اژدهاتون را تربیت کنید)
Google Earth 6 برای رسد زمین و عکس برداری هوایی از کل مناطق
مجموعه ۵۰ زنگ بسیار زیبا و با کیفیت برای موبایل
دانلود سری کارتون های Looney Tunes بخش اول
بازی جدید و زیبای Army Sniper Academy یک بازی بسیار جذاب میباشد . که با فرمت جاوا در ۲ سایز تصویر ساخته شده است. هم اکنون میتوانید این بازی زیبا را در یک فایل زیپ شده از وبلاگ دانلود جدیدترین برنا مه ها دریافت کنید.
برای خواندن کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید...
لطفا برای دیدن کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید....
لطفا برای دیدن کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید...
برای دیدن کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید...
برای خواندن کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید...
آموزش ترفندی خیلی ساده در فیس بوک، برای اینکه ببینید عکسی که یک شخص در پروفایل خودش قرار داده آیا واقعا برای خودشه و منحصر به فرد هست یا اینکه برای بازیگر یا آدم معروف دیگه ای هست که به جای عکس خودش جا زده :
موضوع جالب شاید این باشه که این ترفند هیچ ربطی به خود فیس بوک نداره و در واقع فقط نوعی استفاده هوشمندانه از امکانات گوگل در جهت رسیدن به این منظور هست.
اما به چه شکل ؟ خیلی راحت . با استفاده از امکان پیدا کردن عکس مشابه در قسمت جستجوی تصویر در سایت گوگل.
برای این کار عکس فرد مورد نظر رو در کامپیوتر سیو کنید. وارد سایت جستجوی گوگل بشید. قسمت جستجو تصاویر رو انتخاب کنید. در گوشه سمت راست کادری که برای وارد کردن عبارت جستجو وجود داره آیکون کوچکی هست به شکل دوربین. ( اگه این آیکون رو نمی بینید احتمالا از فایر فاکس باید استفاده کنید و در بعضی حالت ها جاوا هم نباید غیر فعال باشه ). آیکون دوربین رو انتخاب کنید و فایل تصویر ضبط شده در کامپیوتر رو از طریق قسمت ارائه شده آپلود کنید برای گوگل. در کسری از ثانیه گوگل نتیجه رو برای شما ارسال میکنه.
چه نتیجه ای ؟ اینکه اگه عکسی مشابه عکسی که شما ارسال کردید در اینترنت باشه به شما نشون میده. اگه عکس منحصر به فرد باشه عکسی نشون نمیده یا حداکثر تصاویر مشابه اون رو نشون میده. گوگل عکس مشابه رو با بررسی پیکسل به پیکسل تصویری که شما ارسال کردید براش، در نتیجه جستجو بر میگردونه.
اگه عکس برای آدم معروفی باشه کلی عکس مشابه یا کاملا مشابه برای شما نشون داده میشه. به این روش به راحتی میشه مچ آدمایی که تو فیس بوک عکس دیگه ای جای عکس خودشون جا میزنن رو گرفت. از طرف دیگه میشه دست کم فهمید که عکسی که قرار داده شده منحصر به فرد هست یا نه. اینطوری میشه گفت عکسی که مشابه ای در اینترنت نداره، به احتمال زیاد برای خود فرد هست.
شما با گوشی که
رادیو دارد میتوانید به مکالمات تلفن خانه و یا محل کار خود بدون اینکه
کسی متوجه شما شود گوش دهید . یک مزیت گوشی شما داشتن رادیو fmهست که کار
را برای شما راحت میکند .
مواد لازم :
1- داشتن دو پیریز مختلف
2- خرید دوشاخه FM
3- داشتن هر گوشی که رادیو دارد.
خیلی راحت دوشاخه را در پریز تلفن در جای که کسی متوجه آن نشود قرار میدهیم بعد به قسمت رادیو گوشی رفته و با یک سرچ به تلفن را گوش دهید.
منبع: پی سی ترفند | p30tarfand
شما بایستی شماره خودتان را بر روی شمارهای که قصد دارید با آن تماس بگیرید دایورت کنید، سپس از خط خودتان با خط خودتان تماس بگیرید! (ترفندستان)
به همین سادگی و همین پیچیدگی که گفته شد!
جهت فهم بیشتر مثالی میزنیم:
فرض کنید شماره شما 09120000000 است. شماره فردی هم که قصد دارید با او تماس بگیرید (که خطش را دایورت کرده است) 09350000000 است.
در گوشی (ترفندستان) به بخش مربوط به تنظیمات Divert (در بعضی گوشیها Call Forwarding) بروید.
خط خود را بر روی شماره 09350000000 که شماره فرد مورد نظر است دایورت کنید.
اکنون توسط همین گوشی و همین خط خودتان که اکنون دایورتش کردهاید با شماره 09120000000 که شماره خودتان است تماس بگیرید.
با این کار خط طرف مقابل زنگ میخورد و شما بوق آزاد میشنوید که به منزله برقرای تماس مستقیم با فرد مورد نظر است؛ به این ترتیب از دایورتی که صورت گرفته عبور کرده اید.
این ترفند بر روی کلیه خطوط تلفن همراه اعم از همراه اول، ایرانسل و تالیا تست شده و قابل انجام است.
در پایان دقت کنید پس از برقراری تماس، خط خود را از حالت دایورت خارج کنید.
منبع ترفند: وب سایت ترفندستان
.: Weblog Themes By Pichak :.