ای بلوچستان
ای بلوچستان تویی اسرار من من بلوچم هر بلوچی یار من
ای بلوچستان دوای درد من ای بلوچستان تویی تیمار من
توتیای خاک تو در چشم من بوی تو درمان کند بیمار من
من بلوچم نام من تاریخ من جز بلوچی کم بود غمخوار من
من بلوچم مرد جنگی مرد کوچ می نوازد مردی ام را تار من
پیر من مرشد که بوده است در وجود آن محمد بوده است سردار من
من مسلمانم مسلمانی کنم سنتان مصطفی هم یار من
گرچه گرمی ، گرچه خشکی کرده ای بوی خوش داری تویی گلزار من
نام حق اندر زبان جاری شده نام حق اندر زبان تکرار من
من مدارا می کنم با خار دل می رود در چشم دشمن خار من
دست یاری سوی حق نِه ای جلال رحتمان حق بود تیمار من
موضوعات مرتبط: بلوچستان
برچسب ها: fg]sjhk
.: Weblog Themes By Pichak :.