واژه بلوچ و معناي آن از ديدگاه مورخان:
بیشترین ساکنان بلوچستان بلوچ ها هستند.
هرتسفلد نام بلوچ را برگرفته از رویة مادی واژه « برازاـ واچیا »
BRAZA- VACHIYA ( فریاد بلند) که در زبان پارسی باستان نیز بدین گونه است،
می داند و مُکلِر آن را برگرفته از واژه گدروسیا GEDROSIA در زبان یونانی
کهن بلیو نام بلوچ را برگرفته از واژه « بالااِچا »BALAECH A دانسته و
گیلبرتسن آن را برآمده از واژه سانسکری « مالِچا » MALECHA
به معنی دون دین می داندجعفری واژه بلوچ را برآمده از به هم پیوستن
دو واژه « پّهل » ( پهلوان ) فارسی و « اوچ » ( بلند ) سنسکریت به
معنی پهلوان بُرز و بلند بالا دانسته و نوشته که جت ها که در زمان
ساسانیان به بلوچستان آمدند و باشنده این دیار شدند آن گاه که
تازه از راه رسیدگانی بلند بالاتر از خود را دیدند آنان را بلوچ نامیدند
راولینسن نام بلوچ را دگرگون گشته نام بلوص شاه بابل دانسته
و سایکس می نویسد که این گروه چون در سرزمین کوسان در خاور
کرمان می زیستند کوسی و کوشی نامیده شدند و کوش و بلوص
پس تر به گونه کوچ و بلوچ در آمد. از آن چه که آمد در می یابیم که
بلوچ ها باشندگان بلوچستان امروز نبوده اند و به گمان پیرامون
سال های پسین دوران فرمانروایی ساسانیان و سده های آغازین
اسلامی پا بر این دیار نهاده اند. از آن روست که باید ریشه نژادی
آنان را جُست و سرزمینی را که آنان از آن به راه افتاده و به
سرزمین امروزی خود آمده اند یافت.
بلوچ ها کیستند؟
مردمشناسان از نگاه اندام، اندازه جمجمه، گونه و رنگ چشم و
مو آنان را هندوایرانی می دانند. ایوانف ریشه و تبار بلوچ ها را
ایرانی می داند اما نه به گونه ایرانی های خاوری و کُردها
و کرزن بر پایة برآیند پژوهش زبانشناسان زبان بلوچ ها را از شاخه
ایرانی زبان های هندواروپایی دانسته است. زبان بلوچی از گروه
زبان های ایرانی باختری است و با زبان ایرانی میانه و پارتی
خویشاوند است. خویشاوندی بلوچی با زبان های شمال
باختری ایران می تواند راهی برای یافتن خاستگاه آنان باشد.
:گيلان خواستگاه كوچ و بلوچ
بلوچ ها و کوچ ها چگونه در کوهستان های کرمان پدیدار شدند؟
در فتوح البلدان بلاذری و تاریخ طبری که در سده های دوم و سوم
نگاشته شده اند به هنگام نگاشتن رویدادهای کرمان یادی از کوچ و
بلوچ ها نمی رود. پس بی گمان آنان در آن زمان در کرمان نمی زیسته اند.
کجا بوده اند؟ برخی در این تلاشند که آنان را باشنده شمال خاوری
ایران در مرز شمالی خراسان بدانند و می گویند که آنان در برابر
تازش هیاطله از سرزمین و زیستگاه خود گریخته و رو به جنوب نهاده اند
و با تازش مغولان و تیمور به بلوچستان امروز آمده اند، که نمی تواند
راستینه ای در تاریخ باشد. بی گمان راه کوچ آنان از شمال باختری
ایران به جنوب خاوری بوده است. تاریخنگار بلوچ جعفری می نویسد
که بلوچ ها از دو راه راهی جنوب خاوری شده اند یکی راهی که
از حلب در سوریه می آمد و دیگر راهی از کوهستان البرز.
پژوهشگران بسیاری بلوچ را از باشندگان سرزمینی در جنوب
باختری دریای خزر دانسته اند. دیمتری الکساندروف تاریخنگار
روس می نویسد کوچ ها در دو سوی سپیدرود در گیلان می زیستند
و بلوچ در کوهستان و درکنارشان میان بلندی های البرز باختری و
بلندی های جنوبی کوه های تالش. تاریخنگار آذربایجانی مدداف
نوشته است تالش ها در جنوب سرزمینشان همسایگانی داشتند
که بعدها نام بلوچ بر خود گرفتند وی به گونه ای بر آن است که
بگوید بلوچ ها نیز شاخه ای از کادوس ها، باشندگان کوه های گیلان
در دوسوی سپیدرود و کوه های تالش که گالش ها و تالش های امروز
بازماندگان آنانند، بوده اند. هنوز در میان تالش ها ضرب المثلی هست
که می گوید « بلوچ مرز نمی شناسد» و شاید این از آن رو باشد که به
گاه همسایگیشان بارها مورد تازش بلوچ ها بوده اند. ضرب المثل
دیگری میان تالش هاست بدین گونه که « آرام آواز نخوان بلوچی بخوان
» یعنی بلوچ با آوای بلند آواز می خواند. هیچ نشانی بر زیستن
بلوچ ها در هزار سال پسین در کوهستان های باختر سپیدرو
در مرز میان استان های گیلان و زنجان و آذربایجان خاوری نیست
و بی گمان این ضرب المثل ها نشانی بر همسایگی آنان در
روزگاران بسیار دور دارد. گر کوچ را بدانگونه که امروز در گیلکی کوچک
معنی دارد کوچک بپنداریم در برابر آن بلوچ در زبان مردم کوه نشین
گیلان معنی تنومندی دارد مانند « بلوچه گو » که به معنی گاو
تنومند است و براین پایه می توان پنداشت که بلوچ های باشندة آن
زمان گیلان تنمومند بوده اند و کوچ ریز اندام. ضرب المثلی در
گیلکی هست بدین گونه که « بلوچ دونه او جور جورون چه خبره »
یعنی بلوچ می داند که آن بالا بالاها چه خبر است که نشان بر
بلندی اندام یا برکوه نشینی بلوچ دارد و ضرب المثل « بلوچی سپر
نِخّی » یعنی بلوچ سپر نمی خواهد که شاید نشان بر پردلی
بلوچ در جنگ داشته باشد. هنوز در میان بلوچ ها برای نام بردن
از گروه های گوناگون مردم پسوند « زای » به کار می رود که
همسان واژه « زی » گیلکی به معنی فرزند و زاده است و زای
بلوچی نیز همین معنی را دارد.
برچسب ها: بلوچ و بلوچستان
.: Weblog Themes By Pichak :.