قلعه زابلی(مهرستان)
این قلعه در حاشیه شهر زابلی و در کنار زمین های کشاورزی واقع شده است و قدمت آ« به دوره اسلامی بر می گردد و بیش از 400سال قدمت دارد.
این قلعه در سال 1291هجری شمسی توسط انوشیروان بارکزائی (برادر کوچکتر دوستم محمدخان،حاکم بلوچستان)را به تصرف در می آید که حاکم آن فردی بنام شاه جهان بوده است.پس از سال 1307 هجری شمسی و تسلط نیروهای دولتی در منطقه این قلعه همچون سایر قلعه های بلوچستان رو به تخریب و نابودی نهاد.
قلعه زابلی از دو قسمت حاکم نشین و عامه نشین تشکیل یافته است.
قسمت اصلی بنا در دو طبقه و در برخی از قست ها از سه طبقه تشکیل یافته است و دارای حیاط مرکزی بوده است.بر روی تپه ای دست ساز هچون قلعه سب بنا شده است .چاه آب نیز با هدف تامین آب ساکنین قلعه در وسط قلعه حفر شده است .چاه آب نیز با هدف تامین آب ساکنین قلعه در وسط قلعه حفر شده است.مساحت قلعه در حدود 1000متر می باشد. پوشش سقفی آ« تنه درخت خرما و کرز بوده است.گفتنی است نام قدیمی زابلی مگس بوده است که هنوز هم مردم به این نام آن را می نامند
برگرفته شده از کتاب سراوان شکوه گذشته از محمد صدیق دهواری
موضوعات مرتبط: پسکوه در یک نگاهعکسهای از پسکوهبلوچستان
برچسب ها: قلعه زابلیقلعه مهرستانقلعهپسکوهبلوچستان
مقاله اي بسیار خواندنی و پند آموز از نيويورك تایمز
به قلم : توماس فریدمن
گاه و بيگاه از من ميپرسند: «به جز كشور خودت به كدام كشور ديگر علاقه داري؟»
هميشه يك جواب داشتهام:تايوان و مردم ميپرسند «تايوان؟ چرا تايوان؟» جواب
خيلي ساده است. چون تايوان صخرهاي لم يزرع در دريايي پر از امواج توفاني و بدون
منابع طبيعي براي زندگي كردن است. حتي براي ساخت و ساز بايد از چين ، شن و
ريگ وارد كند و با وجود همه اينها چهارمين ذخاير كلان مالي دنيا را در اختيار دارد. زيرا به
جاي كندن زمين و استخراج هر آنچه كه بالا ميآيد، تايوان ذهن و افكار 23 ميليون تايواني
را ميكاود، استعدادشان را، انرژيشان را و هوش و ذكاوت شان را. چه زن و چه مرد.
هميشه به دوستانم در تايوان ميگويم: شما خوشبختترين مردم دنيا هستيد،
چطور اينقدر خوشبخت شدهايد؟ نه نفت داريد، نه سنگآهن، نه جنگل، نه الماس،
نه طلا، فقط مقدار كمي ذخاير ذغال سنگ و گاز طبيعي و به خاطر همين هم است
كه فرهنگ تقويت مهارتهايتان را توسعه دادهايد؛ كاري كه امروزه ثابت شده با
ارزش ترين و تنها منبع تجديدپذير واقعي در جهان است. حداقل اين برداشت شهودي
من بود. اما ما در اينجا دلايلي نیز داريم كه اين موضوع را ثابت ميكند.
تيمي از سوي «سازمان همكاري اقتصادي و توسعه» اخيرا مطالعهاي كوچك
اما جالب انجام داده و رابطه بين عملكرد افراد در تستهايي به نام
« برنام بينالمللي ارزيابي دانشآموزان» يا PISA (كه هر دو سال
مهارتهاي رياضي، علوم و درك خواندن افراد 15 سال را در 65 كشور امتحان ميكند)
و درآمد كلي منابع طبيعي به عنوان G.D.P يا توليد ناخالص داخلي را براي هر كشور
شركت كننده مورد بررسي قرار داده است. اگر بخواهيم خيلي كوتاه توضيح دهيم
اينگونه ميشود كه رياضي دانش آموزان دبيرستاني شما در مقايسه با مقدار
نفت يا مقدار الماسي كه استخراج ميكنيد چقدر خوب است؟
آندرياس شليچر كسي كه از طرف O.E.C.D بر تستهاي PISA نظارت ميكند ميگويد:
نتايج نشان داد كه رابطهاي فوقالعاده منفي بين پولي كه كشورها از منابع طبيعي خود
به دست ميآورند و دانش و مهارتهايي كه جمعيت دبيرستانيشان دارند، وجود دارد.
«اين يك الگوي جهاني است كه در همه 65 كشوري كه در آخرين تستهاي ارزيابي
PISA شركت كردهاند وجود دارد» چيزي به اسم نفت و PISA با هم و در كنار هم وجود ندارد.
به گفته شليچر، در آخرين نتايج PISA معلوم شد كه دانشآموزان كشورهاي سنگاپور
فنلاند،كره جنوبي، هنگ كنگ و ژاپن با وجود بهره اندك از منابع طبيعي، نمرات
PISA بالايي دارند. در حالي كه با دارا بودن بيشترين مقدار درآمد نفتي، دانش آموزان
قطر و قزاقستان كمترين نمرات PISA را به دست آوردند. (عربستان سعودي،
كويت، عمان، الجزيره، بحرين و سوريه نمرات مشابه سال 2007 را در تستهاي
بينالمللي رياضيات و مطالعات علمي به دست آوردند، اين در حالي است كه
دانش آموزان لبنان، اردن و تركيه- كه باز هم جزء كشورهاي خاورميانه هستند،
اما با منابع طبيعي كمتر- نمرات بهتري را به دست آوردند).دانشآموزان
كشورهاي آمريكاي لاتين كه جزو كشورهاي غني و داراي منابع طبيعي زياد محسوب ميشوند،
مثل برزيل، مكزيك و آرژانتين در آخرين تست PISA نمرات ضعيفي به دست آوردند. در مورد
آفريقا بايد بگوييم كه اصلا در اين تستها شركت نداشت.
كانادا، استراليا و نروژ، كشورهايي كه باز هم داراي منابع طبيعي زيادي هستند،
نمرات خوبي در PISA كسب كردند؛كه به گفته شليچر بخش اعظم آن مربوط به
اين است كه هر سه كشور سياستهاي برنامهريزي شده و سنجيدهاي را در قبال
ذخيره كردن و سرمايهگذاري درآمدهاي حاصل از منابع طبيعيشان اتخاذ كردهاند.
همه اين بررسيها و نتايج به ما ميگويد كه اگر واقعا ميخواهيد بدانيد كه
يك كشور در قرن 21 چگونه عمل خواهد كرد، منابع و معدنهاي طلاي آن
را به حساب نياوريد، بلكه بايد معلمهای تاثيرگذارش را، والدين آگاه و
دانشآموزان متعهدش را مد نظر قرار دهيد. شليچر ميگويد: نتايج يادگيري
در مدارس امروز،شاخصي از ثروت و فوايد اجتماعي ديگري است كه
كشورها در درازمدت حاصل خواهند كرد.اقتصاددانان خيلي وقت است
كه در مورد «بيماري هلندي» صحبت ميكنند. اين امر زماني به وقوع ميپيوندد
كه كشوري آنقدر متكي به صادرات منابع طبيعي خود باشد كه ارزش پول رايج آن
به شدت بالا رفته و در نتيجه توليد داخلي آن به دليل وجود سيلي از واردات تحت
تاثير قرار گرفته و نابود ميشود و در اين حالت قيمت كالاهاي صادراتي پيوسته
بالا ميرود. چيزي كه تيم PISA نشان ميدهد يك بيماري مرتبط با آن است:
جامعههايي كه به منابع طبيعي خود بيش از حد وابسته شدهاند،مستعد
پرورش والدين و جواناني هستند كه بخشي از غرايز، عادات و محركهايشان
را براي انجام دادن تكاليف و تقويت مهارتهايشان از دست دادهاند.
در مقايسه به گفته شليچر: «در كشورهايي با منابع طبيعي اندك – فنلاند،
سنگاپور يا ژاپن- تحصيلات، نتايج و شان و مقام بالاتري دارد؛ حداقل تا حدی. زيرا در
كل عموم مردم فهميدهاند كه كشور بايد با دانش و مهارت مردمش به پيش
رود و اين موضوع با كيفيت تحصيلات و سيستم آموزشي مرتبط است. والدين
و فرزندان در اين كشورها ميدانند كه اين مهارتها و تواناييهاي بچهها هستند
كه شانسهاي آنها را رقم ميزن
ند و هيچ چيز ديگري نميتواند آنها را نجات دهد. بنابراين فرهنگ و سيستم
آموزش كاملي را بنا مينهند». يا همانطور كه دوست هندي- آمريكايي من كي.
آر. سريدهار، موسس شركت سوخت باتري بلوم انرژي ميگويد: «وقتي منابع
نداريد، مبتكر ميشويد.» به خاطر همين است كه كشورهاي خارجي با بيشترين
تعداد كمپاني در ليست نزدک، چين، هنگ كنگ، تايوان، هند، كره جنوبي و
سنگاپور هستند. هيچ كدام از اين كشورها از منابع طبيعي براي پيشبرد اهداف
خود بهره نميبرند.
اما اين مطالعات پيام مهمي هم براي جهان صنعتي در بر دارد. مطمئنا در يك
ركود اقتصادي ديرگذر، براي «انگيزه» جايگاهي وجود دارد. اما، شليچر ميگويد
«تنها راه معقول اين است كه مسير خود را از طريق فراهم نمودن دانش و
مهارت براي افراد بيشتري، به منظور رقابت، همكاري و ارتباط برقرار كردن در
راستاي پيشرفت كشور، هموار نماييم.» به گفته شليچر، به طور خلاصه
در اقتصادهاي قرن بيست و يكم دانش و مهارت تبديل به پول رايج جهاني
شده است، اما هيچ بانك مركزي كه اين پول را چاپ كند وجود ندارد.
هر كس مجبور است كه خود تصميم بگيرد چقدر پول چاپ خواهد كرد.
مسلما داشتن نفت، گاز و الماس خيلي خوب است. با وجود آنها
فرصتهاي شغلي زيادي به وجود ميآيد، اما در دراز مدت جامعه
را ضعيف خواهند كرد؛ مگر اينكه براي ساختن مدارس و ايجاد فرهنگ
يادگيري هميشگي استفاده شود.
شليچر ميگويد: چيزي كه شما را همواره به سمت جلو ميراند
و باعث پيشرفت شما ميشود، چيزي است كه خودتان آن را ساختهايد.
برچسب ها: پسکوه
.: Weblog Themes By Pichak :.